زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد
زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد

زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد

روزمرگی

نتیجه مسابقه اعلام شد!

 "استفاده از فرصت مطالعاتی" اولین و مهمترین اولویت زندگی من شد...!!

  

بیشتر از اینکه خوشحال باشم نگرانم و مضطرب..ولی اضطراب شیرنیه!!!اصلا انگار لازم داشتم...انگار بدون دغدقه نمیتونم زندگی کنم...مضحکه اما به داشتن هدف دراز مدت احتیاج دارم .....یا نه...معتاذم...

قریب به یک ماه تعطیلات نوروز بهم ثابت کرد که ظرفیت خوش گذرونی دراز مدت ندارم...اینکه تمام روزم به مهمونی و گردش بگذره و تمام شب ها به شب نشینی و خوش گدرونی یه جایی خسته ام می کنه و اونجا به نظر بقیه خیــــــــــــلی زود و غیر منتظره هست!!!

همه فکر میکنن که همه سال و سگ دو می زنن واسه همین تعطیلی و تو میگی از تعطیلی خسته شدی؟؟!!


خوب شاید من همون سگم که فقط واسه دویدن آفریده شدم نه واسه نشستن!!!واقعا نمی دونم...ولی تعطیلات بی هدف برام سخت تر از دوندگی های هدف داره.....

شاید هم به خاطر بلاتکلیفیه هست که دارم...الانم که برگشتم اینجا چندان کار خاصی نکردم...فقط مسابقه ذهنی اولویت بندی زندگیم و تموم کردم و برنده رو اعلام کردم!!!حالا دیگه می دونم دقیقا چی می خوام و چرا....

حالا دیگه از کنار گذاشتن بقیه اولویت ها ترسی ندارم چون با آگاهی و یقیین انتخاب کردم...راضیم از خودم و از همه اونهایی که با فشارهای احمقانه و ناشیانه شون باعث شدن توی این تصمیم اینقدر راسخ بشم که کسی نمی تونه پشیمونم کنه!!!چقدر خوبه که فکر می کنید خیــــــــــــــلی عاقلید خیــــــــــــــــــلی دانایید و خیـــــــــــــــــــلی زرنگید...به زرنگیتون ادامه بدین و من و قوی تر و مطمئن تر کنید



جک سال:

 یه اصطلاح توی زادگاه من هست که البته من تازه فهمیدم که مربوط به زادگاهم میشه و بقیه به کار نمی برن..ما توی ولایت خودمون به کسی که از بیرون اومده وقتی می خواهیم بگیم لباس هات و عوض کن و لباس راحت بپوش و پیش ما بیا میگیم" برو لخت شو، بیا"!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

یا مثلا همسر من از بیرون کی می آید میگه :" خریدی چیزی بیرون نداری؟؟لخت شم؟؟!!!!!!!"...این یعنی اگر نیاز به بیرون رفتن نیست لباس ها بیرون رو در بیارم و لباس راحتی خونه بپوشم!!!!

خوب چون من و همسرم و خانواده هامون و حتی دوستامون اینجا همه همشهری هستیم این موضوع خیلی برامون رایج بود...تا اینکه توی عید فهمیدم که این اصطلاح برای کسی که نمی دونه چقدر غیرمنتظره است!!!!


طهر ناهار خونه مهمونی بود..همه منتظر خواهرم و نامزدش بوذیم که غذا رو سرو کنیم...اونها هم یکم دیر کردن و وقتی وارد خونه شدن مامانم به استقبالشون رفت و به خواهرم گفت: "چرا اینقدر دیر کردی مامان؟ حالا زود برو لخت شو بیا سر میز!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!"

ما همه برگشتیم توی نشمین و داشتیم که میز غذا رو میچیدیم که صدای انفجار خنده های خواهرم اومد!!!مامانم هم هی حرص می خورد که بهش می گم زود بیا با نامزدش رفتن تو اتاق و هی می خندن

طفلی خواهرم وقتی اومد نامزدش تا بناگوش قرمز شده بود و اونم از خنده به زور می تونست راه بره و هی می خواست حرف بزنده و از شدت خنده نمی تونست!!!!!بعلـــــــــــــــــــه!!این آقای تازه داماد ما این اصطلاح و نشنیده بود و وقتی مامانم این حرف و زده با ناراحتی و تعجب و حتی عصبانیت رفته توی اتاق خواهرم که "چکار می خوای بکنی؟؟؟؟می خوای لخت بیای؟؟؟؟!!!!!"



نظرات 10 + ارسال نظر
پدرام دوشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 08:17 ب.ظ

خب مبارکه

آدم وقتی کارهای مهمش تموم نشده باشه و بلاتکلیفه، تعطیلات بلند مدت نه تنها خوش نمیگذره بلکه موجب اضطراب و عصبانیتش میشه

یعنی نباید از این اصطلاح استفاده کرد ما هم از این اصطلاح استفاده میکنیم پس لطفا برای خودتان مصادره اش نفرمایید

کی قراره به من آب هویج بده من همچنان منتظرم

ایهیم!!!
ولی اینو اگه بگم سیل سوالات سرازیر میشه: چی کار می خوای بکنی؟چرا؟ کی؟کجا؟چه جوری؟ با کی؟!!!!!!!!بعدشم نظرات کارشناسانه سرازیر میشه و همه انتظار دارن به تک تک شون عمل کنی!!واسه همین به هیچکس نمیشه بگی " الان آمادگی خوش گذرونی ندارم"!!!(تو این چیزها رو از توی نوشته های من می فهمی؟؟؟کف دستم بدم قال می گیری؟؟)

جالبه!!چند نفر دیگه هم گفتن که هم این اصطلاح و می شناسن و هم استفاده می کنن!!!پس احتمالا داماد ما از سیاره عطارد اومده

مهندس یواشکی!!در حال مذاکره هستیم(ckek ur mail!)

م؛ط چهارشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 05:07 ب.ظ

سلام عزیزم؛سال نومبارک؛مکه زادکاهت کجاست؟آخه ما هم این اصطلاح رو داریم

سلام دوستم
سال نو شما هم مبارک باشه!!!
با این پست فهمیدم که این اصطلاح مربوط به محدوده جغرافیایی نیست، مربوط به محدوده فرهنگیه!!!
فکر کنم باید به خواهرم بگم موارد دیگه رو هم با شوهرش چک کنه ببیبه اگه اینقدر با هم تفاوت دایره لغوی داریم یه دایره المعارف درس کنیم واسه شوهرش

بنفشه جمعه 29 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 04:04 ب.ظ

سلام دوستم ببخشید دیر نظر میذارم! اونروز که خوندم وقت نظر دادن نداشتم! نمیدونم چرا یهو سال جدید انقدر پیچیده و پرکار شده واسم! ایشالا که تصمیمی که گفتی به صلاحت باشه و اوضاع به خوبی همونجوری که میخوای واست پیش بره! ولی من که به شخصه الان رو به قبله نشستم دعا میکنم بزنه که یهویی حامـــــله شی! میدونی هیچی قشنگ تر و زیباتر از یهو به هم ریختن برنامه های آدم نیست! الان بازم مثل قدیم دوسم داری؟!
راستی اون اصطلاح تو خانواده ما هم هست و معنیشو میدونیم منتها زیاد به کار برده نمیشه! نکنه ما با هم فامیل باشیم خودمون خبر نداریم! وااااااای دختــــــــــر خـــــــــــــــــاله!

سلام عزیــــــــــــــزم

واسه منم سال جدید پر مشغله شروع شد
مچکرم
کثــــــــــــــــــــــــــــــــافتــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نمی دونم والا انگار همه می دونستن جز این داماد ما!!!دیروز با خواهرم صحبت می کردیم گفت نامزدش گفته اگه بازم تو خانواده از این اصطلاحات دارین پیشاپیش بگو مثه اون روز شوکه نشم!!منم گفتم بهش بگو ما یه اصطلاح داریم که به داماد کوچیکتر خانواده واسه احوال پرسی میگیم:"چه طوری خره؟؟!!!" اگه یه وقت شنید تعجب نکنه

جــــــــــــــان دختر خاله

آسمانه شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 02:26 ب.ظ http://asemaneh2007.blogfa.com

مبارکه سرو سامان دادنه اولویت بندی خانومی از یه فشار فکری راحت شدی
راستی ما فکر کنم با دامادتون قوم و خویشیم آخه این اصطلاح رو تاحالا نشنیده بودم اتفاقاٌ اصطلاح باحالیه ذهن آدمو منحرف میکنه

سلام دوستم
آره واقعا خودم که به شدت احساس سبکی می کنم!!!کلا مغزم و خونه تکونی کردم الان هیچی توش نیست
فقط یه الارم داره با چراغ چشمک زن که هی میگه: فرصت مطالعاتی، فرصت مطالعاتی!!!!

آخ جون!!بالاخره یکی پیدا شد که این دومادمون و بهش نسبت بدیم!!!پس آدم فضایی نیست!!
به خواهرم میگم پیگیری کنه ببیبه اجدادشون مال گرگان بودن یا نه!!خودش که متولد شهر خودمونه...

رها یکشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 05:34 ب.ظ

سلاااااااااااام عسل
مرسی که اینقدر مهربونی

من همونقدر که مهربونم، عصبانی هم هستم
کجا بودی؟؟
اصلا یه نشونه بده ببینم خودتی؟؟IP چرا عوض شده؟؟عایا شما یک هکر نیستید؟؟عایا چرا اینگونه اید؟؟؟عایا این بود آرمان های ما؟؟؟؟؟

پدرام دوشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 10:46 ق.ظ

این آب هویج من آماده نشد
چشمم داره کم سو میشه
مسئولان رسیدگی کنند لطفا

آماده شدن آب هویج که الکی نیست!!نامه نگاری اداری می خواد!!باید دستور از مقامات بالا صادر بشه...
من فقط یه واسطه ام و دیگر هیچ!!اصلا عمر دست خداست بقیه وسیله ان
فعلا برای بررسی مدارک ارسال شده امکانات نداریم!!یعنی داشتیم تموم شد!!!درخواست دادیم به محض اینکه دریافت بشه بررسی میشه!!
اطلاعیه بعدی در همین مکان متعاقبا اعلام خواهد شد

ریحانه سه‌شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 04:55 ب.ظ

سلام عزیزم خوبی؟
اصفهانی هستی درسته؟
اخه ما همین اصطلاح رو داریم

سلام دوستم
نه عزیزم اصفهانی نیستم اما انگار این اصطلاح فرا منطقه ای هست!!!!
از شهرهای مختلف و فرهنگ های مختلف گفتن که این اصطلاح و به کار می برن
لنگار فقط داماد ما یا اجدادش اهل سیاره عطارد هستن! یا همشهری دوسته خوبم آسمانه

پدرام چهارشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 02:16 ب.ظ


همین کارها رو میکنید که مردم تصمیم به مهاجرت میگیرن
برم چمدونم رو ببندم

شما اصلا تا حالا کار اداری نکردی انگار!!!
اصلا همین موضوع موجب تردید در پرونده شما و طولانی شدن گزینش اداری شده!!!عایا شما که چکونه از اینترنت درآمد کسب میکنی؟؟!!عایا شغل شما چگونه است که حضور پایدار و همیشه در صنحنه ای در اینترنت دارید؟؟!!عایا چگونه می توان این موضوع را فهمید؟؟!!

نانا چهارشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 12:25 ب.ظ

سلام
من اولین باره با وبلاک شما برخورد کردم
تو چند تا پست قبل تر خوندم که بحث اولیت بندی توی زندگی را مطرح کزده بودید. زاستش منم شرایطم عین شماست. خیلی خیلی مشتاق استفاده از فرصت مطالعاتی هستم. اما شوهرم به هیج وجه راضی نمی شه. می گه اول یه بچه بیار که من تنها نباشم، بعد خودت برو!!
که معلومه بهانشه. مگه میشه بچه چند ماهه را گذاشت و رفت؟!
می خاستم بدونم شما چطور همستونو راضی کردید؟ تو این مدت که نیستید، ایشون چه کار می کنه؟
آخه ما دور از خانواده هامون تو یه شهر دیگه زندگی می کینیمو چون من تحصیلاتم تهران بود و ریاد پیش شوهرم نبودم، می گه دیگه نمی خام تنها باشم. از طذفی منم ترم 4 هستم و فرصت زیادی ندارم.
ببخشید ریاده گویی کردم...

سلام نانا جان
دوستم شرایط و اخلاق هرکس با بقیه متفاوته نمی شه یه حکم کلی داد.
من چون همسرم و هم مثل خودم در حال تحصیله و بعد از فارغ التحصیلی تازه باید دوران سربازی رو بگدرونه،تا 1-2 سال دیگه هنوز شرایط شغلی و حتی اقامتیش معلقه..
واسه همین من ازش خواستم توی این مدت که اون هنوز نه شغل ثابتی داره و نه معلومه کجا می تونیم زندگی کنیم منم شانس ها و موقعیت های خودم و استفاده کنم...البته این کلیت صحبت ها بود و جزئیات و بحث ها و گاهی قهر و دعواها که بازگو کردنشون لطفی نداره!!!!
ولی کلن آقایون از اینکه مدیریت زندگی از دستشون خارج بشه دچار اضطراب می شم و این اضطراب و با مطرح کردم موضوعات غیر مرتب مثل بهونه گرفتن بروز می دن..بهتره ریشه اصلی نگرانیش رو پیدا کنی و بابت اون بهش اطمینان خاطر بدین.
تنها موندن البته به نظر من دلیل موجهیه واسه نگرانی شوهرتون..نمی دنم تحصیلاتشون چه جوریه اما اگه بتونید برای دوره های 6 ماهه پژوهشی و یا مهارتی برای ایشون هم پذیرش بگیرید و با هم برید شاید ایشون هم راضی بشه.
امیدوارم هرچی صلاحتونه همون بشه

ارغوان چهارشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 06:23 ب.ظ

ما بین فامیل پدریم که ترک زبانیم و ساکن تهران این اصطلاح را نداریم اما در فامیل مادری ام که فارس هستند و اهل یکی از شهرستانهای تهران که محصولات جالیزی اش معروف است این اصطلاح را دارند که گاها سبب خنده ما هم می شود.
مثلا همه نشستیم و دایی ام می خواست بره خونشون به زنش می گفت پاشو بریم . زن دایی ام هم جلوی همه برگشت بهش گفت : برو عزیزم تا لخت شی منم اومدم.
البته بعدش ما فقط خندیدیم ولی خودش تا بنا گوش سرخ شد.
شاد باشی


عالی بود!!!!
باید به خواهرم بگم که ببینه سوتی های بدتری هم وجود داره و جلو خانواده شوهرش رعایت کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد