زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد
زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد

زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد

روزمرگی

زن دوم از آنچه در آیینه می بینید به شما نزدیکترن 3

پس به طور کلی به نظر من  همینقدر که زنان دوم بطور مدام در حال کشمکش برای اثبات جایگاه خودشون و داشتن حقوق مشترک با زن اول هستند، خودش نشان دهنده ی مقبول نبودن این زندگی و این نوع ازدواج هست...


اما اینکه توی این وبلاگ های زن دوم، وبلاگ هایی مثل حسنابانو و هم و ازواجهم وجه تمایزی با بقیه داره. این تمایز در تفاوت نوع عمل اینها با سایر زنان دوم نیست بلکه در تلاش آنها برای وجاهت بخشیدن به آنچه انجام داده اند؛ یکی با  استفاده ابزاری از دین و دیگری با استفاده از زیرکی ها و توانایی های شخصیتی خودش هست.


از "هم و ازواجهم" و پری بانو شروع می کنم: عنوان این وبلاگ خودش یه مغلطه بزرگه!!  

سوره یاسین "با گواهى خداوند به رسالت پیامبر اسلام آغاز و با بیان رسالت سه تن از پیامبران الهى ادامه مى‏یابد.
 در بخشى از این سوره، به برخى از آیات عظمت پروردگار در هستى به عنوان نشانه‏هاى توحید اشاره شده و در بخش دیگر، مسائل مربوط به معاد، سؤال و جواب در دادگاه قیامت و ویژگى‏هاى بهشت و دوزخ مطرح شده است."(نقل از سایت درس هایی از قرآن- آقای قرائتی)

در بخشی از این سوره که درباره توصیف بهشت هست این اصطلاح "هم و ازواجهم" به کار رفته و گفته شده که"  آنان بازنانشان درسایه برتخت های عزت تکیه زده اند(نقل از سایت تبیان- ترجمه سوره یاسین)"، اما کجا گفته شده که این مردان بهشتی "ازواجهم" رو از زمین آوردن با خودشون توی بهشت؟؟؟؟!! یعنی آیا بخشی از این سوره وجود داره که توضیح داده مردان بهشتی زوج های متعددی در روی زمین اختیار می کنند و در معاد با ازواجشون که از زمین باهاشون بودن در زیر درختان بهشتی می زیند؟!!!!


.....نکته ای رو درباره این آیه یکی از دوستان در نظرها نوشته بودن که لازم دیدم اینجا هم تصحیح کنم :

"از سوی دیگر در مورد عنوان وب پری باید خدمتتون عرض کنم که اون آیه هیچ اشاره ای به چند همسری نداره، یک جمله خبری ساده درباره مردان و زنان است که در هر دو مورد از ضمیر جمع استفاده شده "

جواب من: درمورد آیه "هم و ازواجهم"...برداشت شما از من درست تره..اگر "هم" به معنی مردان باشه پس "ازواجهم" هم به معنی زنان آن مردان هست نه به معنی "زنان آن مرد"!! که در این صورت باید می شد "هو و ازواجه و"!!!! مرسی از نکته سنجیتون...با اجازه در متن اصلاح می کنم!!!


موضوع بعد صحبت ها و مباحثه های طولانی  نویسنده این وبلاگ با بازدید کنندگانی بود که  با ناراحتی و گاهی با عصبانیت  نه از دین یا مذهب اسلام، بلکه از تفسیر منفعت طلبانه و استفاده ابزاری او از قوانین و قواعد مذهبی حرف می زدند. اینگونه تفسیرها نه  تنها مختص شخص پری هست و نه محدود به حوزه ی ازدواج مجدد. من کارشناس مسائل مذهبی نیستم و در این حوزه بحث نمی تونم بصورت تخصصی وارد بشم در حالیکه به نظر می رسه خانم پری در حوزه مسائل مذهبی یا مطالعه اش از من بیشتر هست یا اطلاعاتش. اما چون دین اسلام علاوه بر وجه اجتماعی، وجه های فردی دارد و مسائل دینی باید برای هر فرد روشن و واضح شود تا التزام عملی برای فرد بوجود آورد، پس هر فرد مسلمان در هر جایگاه اطلاعاتی و تخصصی که باشد مختار است راجع به اعتقادات دینی و قوانین عملی آن شک کند، سوال کند و نظر بدهد.


سوال من درباره موضوع ازدواج مدد مردان از جنس سوال از دین نیست. منظورم از گفتن اینکه ازدواج مجدد مردان مقبول نیست تلاش برای "حرام کردن حلال خدا و حلال کردن حرام خدا و سوختن در آتش جهنم"(نقل از وبلاگ هم و ازواجهم) هم نیست! موضوعی من می خوام درموردش صحبت کنم چیزی هست به نام "عرف" یا "فرهنگ" یا "مجموعه ی آداب و سنن یک قوم". 

برای مثال در توجیه و توضیح حقانیت اسلام و مفید بودن آن گفته می شود که عرب جاهلیت دختران خود را زنده بگور می کرد و اسلام آمد و گفت " به کدامین گناه کشته شده اند؟سوره تکویر-آیه 8و9" و قومی رو از جاهلیت نجات داد!


اما سوال اینجاست، زنده به گور کردن دختران مربوط است به اقوام بیابانگرد که عمدتا از نژاد سامی بودند، در ایران که انجام همچین کاری شواهد تاریخی ندارد. پس اگر من یه وبلاگ بزنم و بحث های متعدد و مفصلی انجام بدم که ای ایرانی های عزیز لطفا دختران خود را زنده به گور نکنید فکر میکنید تصور خوانندگان وبلاگ جذاب من درباره من چه خواهد بود؟؟!!! اسم وبلاگم رو هم میذارم "دخترها شیرن، مثه شمشیرن!!!"


پس این استدلال که تمامی قوانین اسلام برای تمامی جوامع صدق می کنه یک موضوع سلبی هست نه ایجابی!! یعنی اگر زنده به گور کردنی وجود ندارد، قانونی هم بر آن وضع نمی شود و برعکس. همانطور هم که انتظار می رود در ایران قانونی برای زنده به گور کردن دختران نه وجود دارد و نه این موضوع محل مناقشه هست.


برای طولانی نشدن بحث برمیگردم به موضوع ازدواج دوم. آیا تعدد ازواج در فرهنگ ایران قبل از ورود اسلام وجود داشته؟؟ چه کسی اثبات کرده که شاهان ایرانی حرمسرا داشتند؟؟؟؟ هر آنچه تاکنون گفته شده(حتی همان کاخ ملکه معروف به کاخ حرمسرا در تخت جمشید) همگی فقط و فقط حدس و گمان است. پس چرا موضوع زنده به گور کردن دختران سلبی است و چون نیازی نبوده قوانینی در جامعه نداره اما موضوع ازدواج مجدد ایجابی؟؟!! و نیاز است تا تمامی مردان اهتمام به اجرای آن ببندند و هیهات از زنانی چون من که نمی فهمند و حلال خدا را حرام می پندارند!!!


پس تمام مباحث موجود و ذکر شده در فرآن تبدیل به قوانین اجرایی برای همه جوامع نمی شه مگر که نیاز آن احساس شود. مثلا ما قرآن را می خوانیم و می بینیم که گفته دختران خود را زنده به گور نکنید، به جامعه نگاه می کنیم و می بینیم اساس این کار در عرف آن جامعه مطرح نشده، پس این موضوع را  به عنوان مفاهیم و مباحثی از کتاب مذهبی بیان می کنیم اما در عرف جامعه وارد نمی کنیم و برای صحت آن بحث و استدلال نمی کنیم.


حالا چی شده که موضوع ازدواج مجدد آقایون اینقدر مورد نیاز جامعه شده که برخی از همجنسان عزیز من در دفاع از آن جامه می درند و در وبلاگ های خود سر به بیابان می گذارند؟؟؟!!!!


تمام آنچه گفتم برای این بود که دوست وبلاگ نویسمان خانم پری و سایر دوستانی که شبیه او فکر می کنن برای اثبات خودشون دست از مغلطه دینی بردارند تا گناه کسانی که با حرف های آنها  پایه های اعتقادیشون با شک و تردید همراه شده بیشتر از این به گردنشون نیفته! 


پری و سایر عزیزانی که کمر همت بسته اید یه واو از اجرای قوانین الهی جا نیفته، بحث ما اصلا حلال و حروم کردن مسائل دینی نیست، بحث شرایط وجوب اجرای قوانین و نحوه ی اجرای آن است:


آیا ازدواج مجدد آقایان از امر به معروف و نهی از منکر که جزء فروع دین شیعه(چون شما گفته بودید که با سنی ها آبتون توی یه جوب نمی ره از شیعه عزیزتون مثال زدم) هست، مهمتره؟؟!!--همین جا از همه عزیزان اقلیت سنی بابت صحبت های خانم پری و سایر شیعیانی که مسائل مذهب رو بر مسائل اسلام مقدم می دونن  وبا مناقشه های نابهجا فقط نفرت و تفرقه ایجاد می کنن، عذرخواهی می کنم--


دعوت انسان ها به انجام کار نیک و بازداشتن آنها از انجام کار بد چه در یک مکتب یا فرقه اخلاقی توصیه شده باشه چه در یک دین آسمانی، به خودی خود بسیار پسندیده و مقبول است. اما آیا اجرای آن شرایط نمی خواهد؟؟ نوع اجرای آن در نتیجه حاصله تاثیر ندارد؟؟ موضوعی که یکی از پسندیده ترین کارها ی اخلاقی و دینی هست انجامش اینقدر شرایط وجوب و نحوه اجرا داره که بعد بیش از 30 سال انقلاب اسلامی و حکومت دینی هنوز توافق نطری بر نحوه اجرای صحیح اون وجود نداره.


پس چطوری برای احراز شرایط ازدواج مجدد یه مرد فقط نطریات شامخ شخص شخیص پری بانو کفایت می کنه و چون ایشون انسان شناس برجسته و فقیهی پایبند به اجرای تمامی اصول واجب و مستحب و واجب کفایی و غیره هستند تشخیص دادن که آقای دارا داره حروم میشه و یه سوپروومن می خواد که توی محل کار بهش گره بخوره؟؟؟؟!!!!!! و چون ازدواج دوم در قرآن آورده شده ایشون مشغول ضمه می شه اگه اجراش نکنه و دینش کامل نمی شه؟؟(الیوم،اکملت دینک؟؟!!)


خود ایشون ذکر می کنن که در قرآن گفته شده که اگر تردید دارید که نمی توانید عدالت را کنید این کار را نکنید. عدالت آقای دارا اینه که بیاید بگه من روحم و عشقم و فکرم پیش توئه و فقط جسمم پیش خانم اوله؟؟؟!!!! الله اکبر به این عدالت

صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ : کرند، لالند، کورند بنا بر این به راه نمى‏آیند.- سوره بقره، آیه 18


می دونم که خودتون همه اینها رو می دونید. فقط نوشتم تا شاید کورسوی امیدی باشه برای کسایی که از مغلطه های شما به تردید افتادن اما مثل من وقتی برای فکر کردن یا راهی برای پیدا کردن پاسخ تردیدهای خود پیدا نمی کنن. و برای شما و مانند شما صحبت پایانی دارم از جنس خودتان:


 (وَ لَا یحَْسَبنَ‏َّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ خَیرٌْ لّأَِنفُسِهِمْ  إِنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ لِیزَْدَادُواْ إِثْمًا  وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِین‏ (سوره آل عمران، آیه 178) 

تصور نکنند اگر به آنان مهلت مى ‏دهیم، به سودشان است! ما به آنان مهلت مى ‏دهیم فقط براى اینکه بر گناهان خود بیفزایند و براى آنها، عذاب خوارکننده ‏اى [آماده شده] است!»


زن دوم از آنچه در آیینه می بینید به شما نزدیکترن 2

زن دوم از آنچه در آیینه می بینید به شما نزدیکترن 1



 

نظرات 20 + ارسال نظر
نسیم یکشنبه 12 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:25 ب.ظ

این دینی که پری بهش اعتقاد دارد
حرفی از لوندی کردن برای مردهای متاهل و تشویق به ش ه وت حرفی نزده است.
حق الناس و دل شکستن هم توش موجود نیست.
حالا همسر گرامشان به زودی از همین تفسیر به رای های دینی برای منافع شخصی خواهند نمود تا ببیند ظلم پایدار نیست

دقیقا همینطور هست نسیم جان
من هنوزم مطلبم کامل نشده..نکات بیشتری هم هست که به تدریج می نویسم

سحر دوشنبه 13 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:38 ق.ظ

سلام،مرسی از پست خیلی خوبتون،حرفاتون حرف دل خیلیا بود
یه بار برای پری کامنت گذاشتم که این چیزی که تو ازش حرف میزنی دین نیست،دین تو واقعی نیست چون اگه بود اونموقع که دستتو تو دست مرد نامحرم و متاهل گذاشتی حتما این دین مانعت میشد،من در تو خبری از دین و ایمان ندیدم اما معلومه که تایید نکرد!حرف حقیقت تلخه دیگه!
امان از کسی که خودشو به خواب زده،خودتم بکشی بیدار نمیشه

سلام
خواهش می کنم. خوشحالم که تونستم حرف دلتون و بزنم.
من معتقدم هرکس می تونه از مسائل خصوصیش توی وبلاگش بنویسه اما اونچه که پری می نوشت توجیه مسائل خصوصیش با استفاده از اعتقادات عموم مردم بود. این از نظر من می تونه آسیب بزنه و انگیزه ی نوشتنم شد.

آنی چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:29 ب.ظ http://aniobabi.blogfa.com/

خیلی ممنونم از این پستت در مورد پری.هنوز بقیه رونخوندم اماخوشحالم تونستی اینجوری جوابشوبدیوهمچین درمورد خراب شدن رو یه زندگی تبلیغ میکنه که بعیدنمیدونم خیلی دخترای ساده دل باورشون بشه که زندگی شون واگه رو زندگی یه زن دیگه بسازن عین دستوراسلامه.

سلام آنی جان
منونم از لطفت اما از من سوالی نشده بود که بخوام جواب بدم!!!
فقط احساس کردم اینجوری استفاده ابزاری کردن از دین به قول شما بدآموزی داره...سعی کردم از خودم شروع کنم و نقد کنم!!(عاشق این کلمه از خودمون شروع کنیم شدم!!)

خوشحالم که پستم خوشحالت کرد عزیزم

رها سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 02:14 ب.ظ

سلام عسل جان .قلم وبیان خوبی داری.بارها در وبلاگ هم وازواجهم کامنت گذاشتم اما تائید نکرد .متاسفم براش و بیشتر از اون برای اون بچه بی گناه که داره تو سط زنی بی وجدان وبی حیا وفتنه بزرگ می شه .سرنوشت اون بچه هم با تربیت واموزش این بچه زندگی در قطاره.از قلمت وافکار روشنت برای روشنگری بیشتر استفاده کن تا امثال این زنان دزد رو بقیه هم بهتر بشناسن.باز هم ممنونم.

سلام رها جان
ممنونم دوستم...لطف داری

آره متاسفانه منم از نوشته ها و افکار این خانم شگفت زده شدم!!نمی دونم کجای حلال های خدا که ایشون نگران حرام شدنش هست نوشته شده "یک زن مسلمان وظیفه دارد مردان مسلمانی که از زن و زندگی خود ناراضی هستند را پیدا کرده و به آنها گره بخورد تا رضایت خداوند جلب شود!!!"

پریا یکشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 04:27 ب.ظ

چند همسری هم مانند کنیز داشتن یک نوع برده داری است. به امید روزی که شرایط اجتماعی موجب منسوخ شدن کامل آن مانند داشتن کنیز بشود.

مثال خوبیست پریا جان
ولی برای منسوخ شدن این سنت به گونه ای که امروز توی جامعه داره انجام میشه، اولین و مهمترین قدم رو خود ما زن ها باید برداریم...

من چهارشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 10:28 ب.ظ

متاسفم واسه دینمون که پری های شیطانی دارن اونو به نا کجا اباد می کشونن

سلام
چرا واسه دین متاسفی دوستم؟؟!!
متاسف واسه عاقبت اونهای باش که اینجوری از دین سوء استفاده ابزاری می کنن

مینو بانو پنج‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 06:48 ب.ظ

خوشحالم این پست رو دیدم . زندگی ایشون سرشار از تناقض و سرپوش گداشتن است نحوه اشنایی اش با شوهرش هیچ تناسبی با شخصیت مدهبی که سعی داره نشون بده نداره !!! من شاید مثل ایشون چادر نپوشم معتکف نشده باشم مفاتیح از بر نکنم ولی هیچ وقت به هیچ نامحرمی به قصد اشنایی نه شماره تلفن دادم نه تلفن گرفتم !!!!! پری فقط یه مرد پیدا کرده که شخصیتش ضعیف است دارا شخصیتش مغلوب است بخاطر همین وارد رابظه با پری شد یا نمیتونه راجع به زندگی اولش تصمیم بگیره نمیتونه بدون احساس شرم تو فامیل بگه دوتا زن داره . این خانوم خودخواه است مهم نیست بچه اش پدر نصفه نیمه داره مهم نیست چند تا بچه دیگه پدر نصفه نیمه دارن مهم نیست ایشون باعث یکسری مشکلات اضافی هستند مهم اینه که خودش خوشحال باشه !!!!

مهم اینه که ایشون شوهر کرده..اونم با یه پسر تهرانی

متاسفانه همینطوره که میگین...خوشحالم که خوشحالتون کردم

ریحان بانو یکشنبه 18 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 09:19 ب.ظ

دوست عزیز نادیده ام!
بی اندازه از نوشته ی خوبت ممنونم!
شاید باور نکنی، از چند وقت پیش با پدیده ی وبلاگ نویسی زنان دوم (!) مواجه شدم و یک شب بعد از خوندن بعضی از پست های این خانوم تا صبح نتونستم بخوابم!!! تا چند روز با همسرم در مورد این رفتار بیمارگونه حرف میزدم و مدام با زن های اولی که زندگیشون (هرچند از هم پاشیده و به درد نخور) مورد بی خردی و بی رحمی همسرانشون و هجوم این انسان نما ها قرار گرفته همدلی میکردم...
خیلی دلم میخواست چیزی بگم به این خانوم پری، ولی حس میکردم نمیتونم حرفمو محکم بیان کنم...
ممنونم ازت که زحمت کشیدی و این پست رو در وبلاگت قرار دادی... حرف دلم بود...

خواهش می کنم دوستم
خوشحالم که شنیدن حرفام حس راحتت کرده

سارا جمعه 28 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 02:27 ق.ظ

متاسفانه انسانهای پلید و باهوش, عادت دارن شهوات و رذایل اخلاقی خودشون رو در قالب خرافات به دین تزریق و توجیه وبه جامعه تحمیل کنن. این زنهای دوم ازجمله پری هم ازهمون قماشن. خدانسلشونو از زمین جمع کنه منقرض بشن ایشالا.

saye yasin جمعه 28 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 11:15 ق.ظ

سلام
من تازه وبلاگ هم و ازواجهم را خواندم.تپش قلب داشتم وقتی وبلاگ را می خواندم. راستش این زن اصلا آدم منطقی نیست.
من آنقدر که از بی منطق بودنش ناراحت شدم از همسر دوم شدنش نشدم.در کامنت ها به او گفته شده بود زن اول دارا زمانی آرام می شود که دارا همسر سوم بگیرد.جواب پری به این کامنت این بود:امثال شماها کی آروم می شن!
این زن خودش در جایی گفته بود که چندهمسری مردان ضرورت اجتماعی است و شما فقط خودتان را جای زن اول نگذارید چون دختران دیگر هم که به هر دلیلی بی شوهر مانده اند حق دارند شوهر کنند و مادر شوند، اما حاضر نیست بپذیرد که دارا زن سوم بگیرد تا آن ضرورت اجتماعی را که برای توجیه کارش بدان استناد می کند محقق نماید، اما پاسخ های این خانم به کامنت هایی از این دست صرفا یک موضع گیری کورکورانه است.
از همین جا می توان فهمید که او دلش به حال جامعه نسوخته،با آن همه ادعایی که ایشان درباره ی ضرورت اجتماعی چندهمسری ذکر کرده الآن باید خودش چادر سر می کرد و برای دارا به خواستگاری می رفت.
حالا چیز عجیب تر آن هست که جمعی از نسوان هم شدیدا نسبت به او ابراز احساسات و گاها همدردی نموده اند، جای تامل دارد
ما همه زن هستیم و هر روز در حال خیانت به هم جنسان خودمان!
از مطالب خوبتان سپاسگزارم.

ممنونم از نوشته خوبت سایه جان

فاطمه چهارشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 11:32 ق.ظ

سلام
من فقط بخشی از مطلبتون رو خوندم، من خودم یه زنم و احساسات و غیرت زنانه م باعث می شه همیشه به شوهرم بگم حتی اگه من مُردم هم بعد از من ازدواج نکن! و تصورم اینه که اغلب زن ها همچین غیرت و تعصبی روی شوهرشون داشته باشن!
اما چون بحث دین شد اینو بگم بهتون، من خودم از چندتا روحانی پرسیدم، در دین اسلام گفته شده مرد تا 4 زن دایم می تونه داشته باشه اما نکته ی مهم اینه که شرط داره! شرط اصلی و مهم رعایت عدالت هست، آیا واقعا می شه تضمین کرد در همه ی موارد مرد می تونه عدالت کامل رو بین زن هاش برقرار کنه؟! در 99/99999 درصد موارد رعایت این عدالت غیر ممکنه! پس اینجا بدون رعایت عدالت این ازدواج مجدد حرام می شه!
ضمن اینکه این حکم برا مردهایی مجاز هست که به لحاظ غرایز جنسی تمایلات خیلی شدیدی دارن که با یک زن ارضا نمیشه و مجبور هستن ازدواج مجدد کنن که این مشکلشون حل بشه، آیا واقعا هر مردی که ازدواج مجدد میکنه این مشکل رو داره؟!
و به صراحت می گم دوستان، ازدواج مجدد برای اغلب مردها حرام هست، برای بررسی حرف هام می تونید تمام زوایای این قضیه رو در کتب احکام و فقهی و حوزوی و از چند روحانی قابل اعتماد پیگیری بفرمایید

دوست عزیزم
شرط "برقراری عدالت "خودش اینقدر مفهوم کیفی ای هست که نه برقراریش قابل اثباته و نه عدم برقراریش!
غیرت، به معنی افراط و تعصب رو من نمی پسندم، نه نوع مردانه اش و و نه نوع زنانه اش رو!! من صراحتا از همسرم می خوام نه تنها بعد از مرگ من که حتی زمانی که من در قید حیات هستم و اون تصور میکنه که همسر مناسبی براش نیستم، به فکر ازدواج دیگری باشه اما نه با فریب من...نه اینکه من رو اونقدر نادان فرض کنه که نمی تونه مشکلش رو باهام درمیون بذاره و بگه از زندگی با من راضی نیست و نه اونقدر ناتوان فرضم کنه که خودم نمی تونم برای شرایط زندگیم تصمیم بگیرم و اون تصمیم بگیره که من می تونم و یا باید بتونم زندگیم و با یکی دیگه شریک بشم و بره پنهانی ازدواج کنه.
این جمله " غرایض شدید که با یک زن ارضاء نمیشوند" رو اون روحانی عزیز از کدام اصول فقهی استخراج کرده؟! سکس موضوع مهمی در ازدواج هست اما همه ی موضوع ازدواج نیست. این استدلال که برای ازضای غرایز ارضاء نشده همسر دیگه اختیار کنن توهین آمیزترین و حقیرانه ترین استدلالی هست که نا حالا شنیدم.
اگر منظور از ارضاء نشدن با یک زن "Hypersexuality" هست که هم از بعد روانشناسی یه اختلال رفتار هست و هم با روان درمانی و دارو قابل کنترله.
اونچه که نه قابل درمانه و نه کنترل چشم چرانی، هیزی و حرص هست که نه مجوز ازدواج دوم می تونه بهش پایانی بده و نه اجبار به تک همسری!

فاطمه جمعه 3 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 07:36 ب.ظ

عزیزم اصل و اساس ازدواج و همینطور ازدواج مجدد بحث ارضاء غرایز جنسی هست، مثلا نفقه رو بخاطر غذا پختن و خانه داری به شما نمی دن تنها شرط نفقه تمکین هست، تمکین هم یعنی ارضاء غرایز جنسی، ضمن اینکه در اسلام هیچ کاری وظیفه ی شرعی زن نیست مگر تمکین! و شیردهی سه روز اول به بچه! یعنی حتی زن می تونه بخاطر شیر دادن به بچه ش هم از شهرش پول بخواد! ضمن اینکه دین بر زن غذا پختن و بشور و بساب رو واجب نکرده!
ضمن اینکه من قیاس با نفس کردم نگفتم همه ی زن ها باید این طور باشن! من گفتم من اینطوری ام!
و نکته ی آخر اینکه چشم چرانی و هیزی و این جور چیزا که اصلا جزء گناهان هست و خلاف دین هست! من دارم در مورد دین و شرایط تعدد زوجات در دین می گم وگرنه با عرض شرمندگی آدمی که از خدا نمی ترسه از خلق خدا هم نمی ترسه! اگه زنی با مرد بی ایمان و بی قید و بندی ازدواج می کنه باید این احتمال رو بده که این مرد همونطور که به خدای خودش بی وفاس به زنش هم بی وفا باشه...

اصل و اساس ازدواج؟؟!!
نمی دونم شاید تعریف منو شما از اصل و اساس با هم متفاوته!
پس اصل و اساس طلاق هم ناتوانایی جنسی یا عدم ازضای جنسیه؟؟ اصل و اساس؟؟؟؟؟؟؟
من قبلا تو یه پست دیگه هم نوشته بودم، تفسیر ما از شرایط، فرهنگ و حتی مذهب به مقدار بسیار زیادی به پیش فرض ها و فرض های اولیه مون بستگی داره. با این پیش فرض اصل و اساس شما، البته که تفسیرتون درسته. فقط یه سوال پیش میاد، اون مشکل هایپرسکچوالیتی که عرض کردم مختص به اقایون نیست، برای خانم هایی که این موضوع رو دارن یا به هر دلیلی از اصل و اساس ازدواجشون! راضی نیستن چه پیشنهادی دارین؟؟؟!! دادگاهی رو میشناسین که این اصل و اساس رو به عنوان دلیل موجه ای برای جدایی از طرف زن بشناسه؟؟!!

فاطمه دوشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 09:38 ق.ظ

1.اصل و اساس از نظر من نه! از نظر اسلام .
2. یکی از مواردی که می تونه باعث فسخ نکاح باشه مشکلات جنسی هست مثل عجز مرد از نزدیکی، که فک می کنم یه سال به مرد مهلت می دن و اگر خوب نشد با دارو و درمان، زن می تونه خودشو طلاق بده.
3. دیدم زن و مردی که همدیگه رو دوس داشتن اما چون مرد سرد مزاج بود و زن گرم مزاج، دادگاه حکم طلاق رو داده.
4. مشکلات دیگه توی دادگاه برای طلاق توسط قاضی بررسی می شن خدا رو شکر اسلام برا همه چیز حکم و دستور داره، اتفاقا فک کنم توی کتاب "لمعه" که حوزوی ها می خونن احکام طلاق رو نوشته (مطمئن نیستم چون خودم حوزوی نیستم)

ببین عزیزم همه ی حرفای من حرفای دینه نه برداشت من! سعی کن حقیقت رو بپذیری! اون نیمی از دین رو که می گن با ازدواج کامل می شه بخاطر اینه که زن و مرد ارضا می شن از نظر جنسی و دچار فساد نمی شن، الان خودت نگاه کن هر فسادی که می بینی یه پاش زنا و روابط نامشروعه!
در همین حد که حرف زدم کافیه، شما هم به جای سوال از منی که حرفمو قبول نداری می تونی بری مطالعه کنی :)

وقتی تعاریفمون با هم فرق میکنه این اختلاف نظرها به جایی نمیرسه!!
سرد مزاجی رو شما با ناتوانی جنسی برابر می دونی ولی هیچ دادگاهی سرد مزاجی به معنی متعارف در روانشناسی رو دلیل موجه طلاق زن نمی دونه.
روابط جنسی موضوع بسیار مهمیه در ازدواج، اما مهمترینش نیست. کامل شدن دین با گذشتن از من بودن و یکی شدن با معشوقه که از مهمترین ابعاد غیرجنسی ازدواجه. هرکسی مثل من، عشق و تجربه کرده باشه می دونه که حجمی از احساسات و سرخوشی و رضایت رو تجربه می کنی و اونقدر از همه دور میشی که گاهی احساس می کنی خدا مستقیم میاد تو قلبت میشینه.
ارضا جنسی مثل غذا و اب از اولین نیازهای بشره ولی اگر اساسی ترین دلیل ازدواج بدونیمش فکر می کنم صیغه راه حل کم هزینه تر و کم مسولیت تری باشه!!
پیشنهاد میکنم پست "جزام مغزی..... یک بیماری لا علاج" رو بخونین. با پیش فرض هایی که توی اون پست نوشتم، تمام قوانین جهان شمولی که شما از اسلام نام می برید درسته!

رها دوشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 08:44 ق.ظ

سلام من یکسالی هست وبلاگ پری رو میخوندم..چند بار هم براش کامنت گذاشتم ولی نمی دونم نشد نرسید چی شد خوشحالم اینجا می تونم حرفم رو با دلیل ونه با الفاظ رکیک برخی جاهای دیگه بگم وممنون که مدلل صحبت می کنید.من با پری وشخصیتش کاری ندارم و قضاوتی هم ندارم به نظرش رسیده اینطور زندگی کنه ولی این عدم قضاوت تا زمانی است که حرف از دین نزده باشه .من به دلیل رشته ی تحصیلی در مورد ازدواج مجدد تحقیق کردم به احادیث مستند جالبی رسیدم با این مضمون که اگر همسر اول شما با ازدواج مجدد شمااز دین شما که این اجازه رو بهتون داده بیزار شد نکنید این کار رو !نگفته برای ازدواج مجدد اجازه همسر اول شرطه ها!فقط اگر ما خود را شیعه و پیرو اهل بیت و دین دار می دانیم تکلیفمون معلوم میشه که بعله اینطور نیست که در جواب کامنت ها شونه بالا بندازیمو بگیم اجازه زن اول شرط نیست خواست کنار بیاد نخواست نیاد!نه حداقل دین این رو نمیگه کما اینکه در برخی فرهنگ ها این مسئله برای زنان پذیرفتنی تر هستش و اصلا خودشون اماده این اتفاق هستن .ولی ما حق نداریم به اسم دین با روان زن اول بازی کنیم کجای دین به ما اینو میگه بعله گاهی یه کاری مباحه ولی در موارد ضرورت و با شروطی !مثلا به گناه افتادن مرد به خاطر نارضایتی جنسی از همسر اول ولی خب خود داری و عفت ورزیدن شرافتمندانه تر هستش همون طور که در قران در ایه ای داریم که اگر توان ازدواج ندارید عفت پیشه کنید تا خدا شمارا بی نیاز کند نگفته بدو برو ازدواج موقت ومجدد!من این رو از اهل فن پرسیدم که ازدواج موقت برای مواردی است که نمی توانند خودشونو حفظ کنن و این احادیثی که توصیه میکنه برای همین موارده مثل اینه که از تشنگی مجبور شدی آب کثیفی بخوری خب کارت مجاز بوده ولی دیگه تریبون رفتن نداره که هر جا بشینی بگی من این کار رو کردم !حالا وارد زندگی زن دیگری شدی منبر رفتن نداره که!بعله گناه نکردی فقط همین ولی کار شرافتمندانه ای هم نکردی که از دین مایه میزاری ...ازدواج موقت رو یواشکی برای کسایی که دارن به گناه میفتن تبلیغ کنیم تا هم زندگی های بقیه رو با هوسرانی مردان از بین نبریم هم کسایی که الان موقعیت ازدواج ندارن از بی ازدواجی سراغ گناه نرن دین خیلی ساده و منطقیه اجازه سوء استفاده هم نمیده..در ضمن حدیثی هم از امام رضا وارد است که شیعیان ما با ازدواج مجدد خود را منفور نکنن!اسناد روایات رو هم اگر خواستید میارم ببخشید طولانی شد در ضمن پری کاستی هایی رو از زندگی زن اول بهانه ی ازدواج خودشو دارا میکنه که در زندگی خیلی از ماها بعر از چند سال زندگی و عادی شدن روابط و روزمرگی پیشمیاد ولی منتها اگر بدونیم کسی داره از شوهرمون دلبری میکنه حتما حواسمونو بیشتر جمع میکنیم حداقل رو بازی میکردی اول اطلاع میدادی اگر خودشو اصلاح نکرد بعد وارد حریم خصوصی آن زن بی نوا میشدی که دلایلی که میاری توجیهی برای وارد شدنت نیست حالا که وارد شدی به هر دلیلی حداقل سکوت کن بشین نه اینکه خود و دارا را دانای کل جلوه بدی اگر زن اول باشی و با ازدواج مجدد همسرت به هر دلیلی موافقت کنی جای بحث و تریبون داره وگرنه کار شما که متأسفانه جای دفاع هم نداره

دلایل انتقادت به وبلاگ هم و ازواجهم رو بسیار پسندیدم...اینکه ولو به دستور دین ازدواج مجدد کار شرافتمندانه و فتح الفتوح نیست که تریبون بخواد و هرجا کم بیاره خودش و تابع بی اختیار دین معرفی کنه..
اما دوست خوبم..وقتی همیشه از من شیعه خواسته شده برداشت آزاد و شخصی از آیات قرآن نکنیم و برای درک ابعاد حتی شخصی دین، به تفسیر مرجع تقلید مراجعه کنیم، چرا تفاسیر مراجع تقلید ما از ازدواج مجدد محدود به همن رعایت شرط عدالت میشه که خود آیه قرآن هم به ان اشاره کرده؟؟..چرا احادیث و روایات که شما ب اون استناد می کنید و هیچ مرجع تقلیدی تشریح نکرده و بر اساسش حکم نداده تاتفسیر ازدواج مجدد به دست امثال نویسنده وبلاگ های زن دوم نیفته و این همه مقاومت و انزجار برای زن ها بوجود بیاره؟...در تصویب قوانین مجلس حتی موضوع عدالت هم به تمکن مالی تفسیر شده...یعنی کسی که تمکن مالی داره دیگه می تونه عدالت و برقرار کنه
برای ازدواج مجدد توی مجلس 3 تا دلیل آوردن:
1- تعداد زنان بیشتر از مردان هست و برای تعادل هر مردی باید با بیشتر از یک زن ازدواج کنه!!! نمی دونم تفسیر عکس این قانون اینه که مثلا توی چین که تعداد مردها بیشتر از زن ها هست هر زن باید با بیشتر از یه مرد ازدواج کنه؟؟؟؟؟
2- زنان بیوه و مطلقه شانس ازدواج مجدد کمتری دارند پس مردانی که تمکن مالی دارند با این زنان ازدواج مجدد کنند!!!اولا دلم می خواد یه آمار بگیرن ببینم چند درصد ازواج های مجدد با زنان بیوه و مطلقه هست، دوما به ازای هر زن مطلقه خوب یه مرد مطلقه هم وجود داره!راهکار این مسئله ترغیب و فرهنگ سازی ازدواج مردان مطلقه با زنان مشابه خود است نه پاک کردن صورت مسئله و ترویج ازدواج دوم.
3- زنانی هستن که سنشون بالا رفته و خواستگار ندارند و تمایل و نیاز به ازدواج دارند. (تصور من اینه که خانم پری از این دسته هستند). اینکه وقتی تو جامعه ما زنان از یه حدی سنشون بالاتر میره خواستگاران کمتری پیدا می کنن یه موضوع فرهنگیه. آیا ترویج هم سن گزینی بهترین راهکار این معضله نیست؟
من واقعا نیم تونم درک کنم چطور قانون گذن چشمشون رو روی آسیب های روحی و روانی ازدواج مجدد ب زن و فرزندان اول می بندن و با غرور می گن تنها ناشی از حسادته...چور به جای پیدا کردن رهکار های احتماعی و فرهنگ سازی فقط صورت مسئله رو پاک میکنن.

امیر حسین بیات جمعه 20 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 08:42 ق.ظ

اساسا زوج در قرآن همسر نیست .
آدمی در درون خود با یک نفس همنشین نیست بلکه با نفوس فراوانی همنشین است.
میدانیم جنس نفس مونث است یا ایتها النفس المطمئنه
نفس ها زوج هستند . من انفسهم ازواجا لکم.
شما به همراه نفسهایت وارد بهشت میشوید
هم و ازواجهم
این شامل هم مردان است و هم زنان

سلام
ممنونم از توضیحتون

مسلمون جمعه 24 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 03:44 ب.ظ

شما با سبک زندگی اسلامی به طور کامل آشنا نیستید. دعوت می کنم شمار ابه خواندن کتاب نظام حقوق زن در اسلام.
قانون تعدد زوجات از قوانین درخشانی است که اقتضائاتی که دارد اصلا مربوط به زمان عصر جاهلیت یا ظهور اسلام نمی شود. یکی از مهم ترین آنها این است که مطابق قانون طبیعت، مرد خواهان است و زن خواسته شده. معلوم است که احتمال خواسته شده برای ازدواج کمتر از خواهان است. لذا بسیاری از دختران به علل مختلف مثل عدم زیبایی، مشکلات خانوادگی و ... اصلا اینکه خواستگار مناسب مجرد گیرشان نمی آید از نعمت ازدواج سعادتمندانه محرومند. جدا از اینکه طبق آمار امروز ایران، زنان مجرد آماده ازدواج بسیار بیش از مردان مجرد آماده ازدواج است. لطفا به عبارت «آماده ازدواج» خوب دقت کنید و آمارها را هم مطالعه کنید.
زنان خودسرپرست در جامعه چقدرند؟ این که بگویید به من چه، مسئولیت پذیری شما را می رساند نسبت به جامعه!
زندگی یک مرد با چند همسر ، در بسیاری از موارد از زندگی های با یک همسر برای زنان و مردان سعادتمندانه تر است. مگر آمار طلاقی که از هر 4ازدواج یکی است، مربوط به چندهمسری هاست؟ خیر. 99 درصدشان تک همسری اند.
لطفا به دور از حسدی که منشا آن شیطان است، فکر کنید.

...... شنبه 16 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 06:57 ق.ظ

متشگرم مسلمون...

مهشید جمعه 11 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 02:50 ق.ظ

سلام ممنون از همه ی دوستای گلم با خوندن مطالب این به اصطلاح پری کلی عصبی شدم پیش خودم گفتم وقتی خوندن این مطالب اینقدر آزار دهنده اس برای من ببین اون زن اول چی میکشه ...
من نمیخوام پای احادیث رو وسط بکشم اما برام جالب بود که تنها ایرادی که از زن اول میگرفت این بود که زیاد میرفته شهرستان
خب منم زیاد میرم برای زایمان خیلی ها میرن پیش مادرشون توی شهر خودشون پس باید شوهرم وقتی که من دارم بچه ی اون رو به دنیا میارم بره یه زن دیگه بگیره این به اصطلاح پری خودشون که ور دل مادرش زایمان کرد دو هفته مادرش رفت مکه ایشون از ناراحتی دق کردش اونوقت چطور دلش اومد وقتی بچه ی چهار ماهه زنی رو بغل گرفتی آویزون پدر اون بچه بشی
جای دیگه گفت هر کس از کار حلال ما رو حرام بپنداره خدا کاری میکنه که خودش به اون گناه دچار بشه بعله گنااااه پری خانوم ....شما میتونید اون دنیا حق الناسی رو که به گردنتونه به خدا جوابگو باشین میتونید به اون بچه ها توضیح بدید که چرا پدرشون رو ازشون جدا کردید

هر چند که خودت بدبختر از همه ایی چون به هفته ایی یک روز قانعی
از کجا میدونی که دارا خان خودش زنش رو تشویق نمیکرده که به دلایل متعدد مدتی شهرستان بمونه ؟؟؟
تازه من واقعا این صبوری زن اولشون برام جالبه که به کسی نگفت و برمیگشت سر زندگیش!!!!
مردها ی اینجوری که اینقدر خوش زبونن بلدن چطور امثال شما رو بازیچه ی هوس بازیشون کنند

مهشید پنج‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 12:34 ق.ظ

مسلمون جون بیشتر ازدواجهای دوم از روی هوسه نه به خاطر حس انساندوستیش وگرنه هیچ مردی نمیره زن دوم زشت بگیره همه دنبال خوشگترش میرن الکی خودتو توجیح نکن بچه هایی که حاصل این ازدواجن چه گناهی کردن

دختر تنها چهارشنبه 15 دی‌ماه سال 1395 ساعت 10:56 ب.ظ http://www.dokhtarmojarrad.blogfa.com

سلام

تک همسری منجر به فروپاشی خانواده ها شده و اینکه توقع داشته باشین قشر زیادی از زنان مجرد و دختران مجرد سن بالا تقوا پیشه کنن و بر میل جنسی و کمبود عاطفی از نداشتن همدم و همراه غلبه کنن، شاید توقعی هست که یک زن در تمام طول زندگیش نتوونه به دوش بکشه...
چند سال تحمل مادر نشدن؟
چند سال تحمل در آغوش گرفته نشدن؟
چند سال فراموش کردن اینکه خودت رو در آینه ببینی و حس کنی که دوست داشتنی هستی؟

من این پری خانم رو نمی شناسم

فقط می دونم همیشه تو جامعه ما میگن زن مجرد نسبت به همجنس متاهلش بی رحمه هیچکس نمیگه زن متاهل هم نسبت به همجنس مونثش بی رحمه! و این رابطه کاملا دو طرفه اس هیچ کدوم نسبت به هم رحمی ندارن

فرض کنید یه زن مطلقه بی سرپرست و بدبخت رو که ججون هست شوهر یه خانم متاهل بخواد مادی، عاطفی، جسمی و... تامین کنه! چقدر زن متاهل رحم داره در برابر همجنسش که بخاطر خدا یکم گذشت کنه؟
چقدر زن متاهل به این فکر میکنه شوهر خودش رو هم تجربه کر، شد دومین شکست عاطفی و عشقیش بعد از این سرنوشت این زن چی میشه؟

گاهی اعمال خود آدم هاست که بهشون برمی گرده... گاهی رحم نداشتن ها هست که دیگران رو هم بی رحم میکنه... ما هیچکدوم حاضر نیستیم یک لحظه جای طرف مقابل باشیم

من شرمنده شدم تو صفحه شما از زبان یک زن متاهل این همه بد و بیراه خواندم خوب نیست برای یک زن، برای یک مادر... انسان زیر زبانش پنهان هست و هر چی میگیم بازتابی از آینه درونیمون هست

دوست خوبم، مهشید جان
ممنونم که نظرت و برام نوشتی.
من مجددا متن خودم و خوندمو توش بد و بیراه و توهین ندیدم. من راجع به دو تا وبلاگ نویس صحبت کردم و از دیدگاه خودم استدلال هاشون و نقد کردم . و بعد هم راجع به اصل مسئله نگاه کردم و اون موضوع رو نقد کردم. حالا اگر از کلاماتی استفاده کردم که خوشایند شما نبود بذار به حساب اختلاف سلیقه ها و اختلاف فرهنگ ها ....
اما درباره موضوعی که مطرح کردی، بی رحمی و نداشتن گذشت زنان متاهل نسبت به زنان مجرد. به من نظر من این موضوع چند وجه داره که شما فقط قسمت خودت و رو دیدی و تند پیش رفتی. نتیجه ای که گرفتی عزیزم ناشی از درهم آمیختن چند مسئله با هم و پاک کردن صورت مسئله هست.
من صورت مسائل رو اینجوری میبینم. خواهش می کنم تا آخرش بخون و بعد قضاوت کن:
1- دخترانی هستند در جامعه ما که ازدواج نکردند اما تمایل به ازدواج دارن. من در تمام عمرا تا به حال دختری ندیدم که حتی 1 خواستگار و یا 1 درخواست ازدواج نداشته باشه. منظورم این نیست که دقیقا خواستگار به خانه بیاد. منظورم داشتن هواخواه یا مردانی که بهش تمایل دارن. اما بیش از 10 نمونه می تونم الان برات مثال بزنم که چطور همین دختران با حرف ها و رفتارها و گاها زیاده خواهی هاشون یا خواستگاران رسمی رو رد کردن و یا خواستگاران بالقوه رو از خواستگاری کردن منصرف کردن. بسیاررری از دختران مجدد ما مدام در حال انتقاد هستن که من خواستگار مناسب نداشتم و تقصیر من چی هست و غیره و غیره...ب
بین دوست خوبم، شما دو راه داری، یا اون تعریفی که از خواستگار "مناسب" داری رو نگه داری و فرصت های ازدواجت و رد کنی، یا با فردی کمتر از سطح توقعات فعلیت ازدواج کنی و سعی کنید با هم زندگی رو به سطح "مناسب" برسونید...در اون صورت اگر تا سال های سال یا تا آخر عمر اون فرد "مناسب " و پیدا نکردی باید فقط و فقط خودت و مسئول بدونی. اینکه یه دفعه اون فرد "مناسب" ات رو تو خونه و زندگی یه زن دیگه پیدا کنی این حق و به تو نمیده که از اون زن انتظار گذشت داشته باشی. تو چه می دونی که وقتی اون مرد متاهل در اوایل جوانی با همسرش ازدواج کرده، اون زن چقدررر از تعریف های "خواستگار مناسب" ذهن خودش گذشته تا با این مرد ازدواج کرده. تو از کجا میدونی که اون زن چقدررر سختی و مرارت تحمل کرده و چقدر آرزو به دلش مونده تا مردش و زندگیش و به یه شرایطی بروسه که شما از بیرون بیبنی و فکر کنی بالاخره "مرد مناسب" زندگیت و پیدا کردی. اگر فکر میکنی دختر خاله و دختر عمه و دختر دایی همه با مردانی سوار بر اسب سفید ازدواج کردن و در اوج خوشبختی و رفاه غوطه ور هستند، به خدایی خدا ، تمام اینها فقط و فقط چیزهایی هست که از بیرون میبینی. نمیگم همه بدبخت هستن، ولی همه اونهایی که ازدواج کردن هم مثل تو با مشکلات و اختلافات و کمبود های مالی یا عاطفی یا اجتماعی یا حتی جنسی دست و پنجه نرم می کنن؛ فقط شکلش با اون چیزی که تو باهاش درگیری متفاوته عزیزم. همه ازدواج و زندگی زناشویی، هم آغوشی و عشق و محبت و بریز و به پاش و مهمونی نیست که تو انتظار داری زنان متاهل کمی از اون و هم با تو شریک بشن. تو یه ازدواج امروزی، زن و مرد به یه اندازه آورده دارند. تو از یک زن متاهل انتظار داری بعد از تمام زمان و وقتی که برای زندگیش گذاشته تا زندگیش به یه ثبات نسبی برسه، خوشبختی و ثمره اش و با تو تقسیم کنه؟؟چرا از خودت توقع نداری تا با خواستگاری کمتر از سطح توقعات فعلیت ازدواج کنی و تو هم جونی و عاطفه و زندگیت و بذاری تا از اون فرد، برای خودت یه "مرد مناسب" درست کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟(منظور من از تو، شما نیستی مهشیدجان، منظورم دختر مجرد فرضی هست که این انتظار رو داره).
2- شما تو وبلاگ خودت نوشتی که " در جامعه ای که ازدواج ارزش هست، ازدواج معیاری برای تشخیص سلامت اخلاق، سلامت روح و روان آدم هاست، به خدا قانون تک همسری ظلمه". متاسفانه این صحبت کمابیش درسته. میگم ]کمابیش چون حداقل در 5 سال اخیر با این روابط خارج از عرفی که رایج شده ازدواج نه معیاری برای تشخیص سلامت اخلاقه و نه روح و روان![. اما دوست خوبم ، چند همسری هم امروزه تو جامعه ما نه عرفه و نه رایج. اینکه شما برای فرار از یه عرف غلط، به دنبال بوجود آوردن یه عرف غلط دیگه هستی، اسمش راهکار نیست، اسمش پاک کردن صورت مسئله هست. اینکه در یک جامعه، ازدواج معیاری برای سنجش چیزهایی که شما گفتی باشه صدرصد غلطه. این مسئله باید تغییر کنه و اصلاح بشه، نه اینکه به دنبال قانع کردن زنان متاهل باشیم که زندگیشون و شریک بشن. حتی اگر از همه آسیب های عاطفی و روانی ازدواج مجدد چشم پوشی کنیم، وارد شدن یک فرد دیگه به زندگی مشترک با خودش هزاران هزار مشکلات غیر قابل پیشبینی میاره، از اختلاف سلیقه ها و ناتوانی مرد در برقراری عدالت بگیر تا تصمیمات بزرگ برای تغییراتی که به همه افرادی که در زندگی هستن مربوط میشه. این مشکلات با اومدن بچه ها صد چندان میشه. پس به جای پرداختن به طرح یه مسئله جدید برای فرار از حل مسئله قبلی و محکوم کردن زنان متاهل به بی رحم بودن و بی گذشت بودن، من و شما و همه باید تلاش کنیم صورت مساله اول و حل کنیم. خود دختران مجرد ما متاسفانه این پیش فرض "سن ازدواج" رو بیشتر از پسران ترویج میدن. وقتی خود شما پیش فرضت اینه که سن یه دختر که بالا میره دیگه مردان مجرد تمایلی به ازدواج باهاش ندارن و باید منتظر مردان متاهل باشه، دیگه چه انتظاری از خود مردها میره؟ دوست مادر من در سن 48 سالگی ازدواج کرد. با یه آقایی که اوشون هم ازدواج اولش بود و الان بیش از 10 سال از این ازدواج می گذره و هردو بسیار راضی هستند. من همیشه این دوست مادرم و بسیار دوست داشتم و تحسین می کردم بابت اینکه هیچ وقت این پیش فرض "از من دیگه گذشته" رو نداشت. همیشه ظاهر خودش و مناسب نگه می داشت و از نظر شغلی هم جایگاه خوبی داشت. جالبتر اینکه که تو شرکتی که من قبلن کار می کردم، حقوق دختران مجرد از متاهلین بشتر بود!! چون اونا می تونستن در صورت نیاز پروژه ساعت کاری بیشتری رو شرکت بمونن، غیبت کمتری دارن و تمرکزشون روی پروژه ها بیشتر از متاهلین هست(اینا استدلال های رئیس شرکت بود!).
نمی خوام که بگی اینا حالا مصداقه فقط و 1 در 1000 اینجوری میشه چون با توجه به صحبت های شما حدس می زنم که کارت دولتیه و میدونم که تو محیط های دولتی مسئله ازدواج همونطوری که شما توصیف کردی هست. هدف من از گفتن اینها این بود که اولن با همین قضاوت و رفتار های غلط جامعه درباره دختران مجرد، بودند و هستند کسانی که برای فرار از این قضاوت ها تن به بوجود آوردن صورت مسئله های دیگه ای ندادن و هم اعتماد به نفس و حرمت ذات خودشون و هم حریم زندگی دیگران و حفظ کردن؛ و هم اینکه مطمئنم هم برای شما و هم برای بسیاری از دختران مجرد دیگر که به زعم شما "سن ازدواجشون بالا رفته" مردانی مشابه هستند که یا مانند شما ازدواج نکردن یا ازدواج کردن اما به هر دلیلی الان مجرد هستند.

3- من یققین دارم که تو دختر برازنده و خوش قلب و پایبند به اخلاقی هستی چون به جای گفتن اینکه زنان اول دیو دوسر هستند و طفلی همسرانشون چقدر در مشقت هستند و من بایدئ نجاتشون بدم( مثا لون وبلاگ هایی که من نقد می کردم) صادقانه و دوستانه نیازت و مطرح کردی و از آرزوهات گفتی. منم دوستانه و خواهرانه بهت میگم که مساله ازدواج و خیلی برای خودت بزرگ کردی. مقصر دونستن و پدر و مادر و فلک و زمین وسرزمین و سرزنش کردنشون و بغض کردن از ازدواج دیگران و احساس محرومیت، همه و همه احساسات درونی هست که خودت و فقط خودت می تونی کنترلش کنی عزیزم. فرض کن ازدواج کردی و شرایط زندگی بر وقف مرادت نبود. اونوقت می خوای با همین ذهن منفی بافی کنی که زندگی فلانی رو ببین سر و سامون رفته و من تو اجاره خونم موندم و فلانی رو ببین چه خوشه و من هر روز سر خرج و مخارج و آینده زندگیمیون با شوهرم بحث دارم و اون یکی رو ببین شوهرش استخدام رسمیه و من هر روز باید گریه کنم که شوهرم قراردادش فسخ شده و بیکار ه و ...........
میبینی عزیزم...ذهن اگر قرار باشه منفی بافی کنه هیچ وقت این استدلال ها تمومی نداره. اینکه شرایط فعلیمون چقدر با ایدالال هامون فاصله داره یه مسئله هست، اینکه با این مسئله با قهر و غم و سرزنش برخورد کنیم ومنتظر باشیم یا حتما تغییر کنه و یا همه مقصرن، از پدر و مادرم که به فکر نبودن تا زنان متاهل که گذشت ندارن، فقط و فقط باعث میشه از لذت های لحظه ای زندگیت که ازدواج افراد نزدیک خانواده ات یا یه اتفاق خوب توی روزها دیگه هست هم لذت نبری. اینکه فکر می کنی فلانی و فلانی تو ذهنشون دارن این و اونو راجع به من می گن و من ناراحت می شم اینا یه وسواس فکری هست که ربطی به متاهلی و مجردی نداره. شما فرض کن ازدواج کرده بودی و خدایی نکرده شوهرت تو یه اتفاق فوت می کردو با یه بچه مجبور بودی برگردی خونه پدرت، اون وقت این نگاه ها و حرف ها تموم می شد؟؟؟هدفم این نیست که بدترین شرایط رو تصور کنی تا شرایط الانت رو اونقدر بد ندونی، ایشالا که شما هم به خواسته هات میر سی و با خوشحالی و خوشبختی زندگی می کنی، منظورم اینه که منفی بافی و وسواس ذهنی یه خصیصه هست که اگر بهش اجازه رشد بدی تبدیل به عادت شخصیتیت میشه و اونوقت فرق نمیکنه نارضایتیت از مجرد بودن باشه یا از شغلت یا از حقوق کم شوهرت یا از درآمد زیادش ولی بی مسئولیت بودنش و یا....تمام مدت در حال منفی بافی و سرزنش کردن و خشم خواهی بود. در آخر بهت میگم که دوست خوبم، نه به خاطر فرار از فشارها و قضاوت های جامعه به هر ازدواجی تن بده و نه به خاطر نگاه و زبان اطرافیانت. فقط و فقط خودت، نیازهات و میزان توانایی فرد مقابلت در برآورده کردنشون و ملاک قرار بده. فقط و فقط اگر احساس می کنی در کنار مردی احساس درونی آرامش و لذت داری، زندگیت و باهاش قسمت کن. حرف مردم و قضاوت و فشارهای جامعه هرگز با تغییر موقعیت تو از مجردی به تاهل تموم نمیشه، فقط از شکلی به شکل دیگه تغییر می کنه!

از صمیم قلب آرزو می کنم به هرچیزی که صلاح و خیرت درش هست برسی و همیشه لبت خندون دلت خالی از غم باشه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد