زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد
زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد

زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد

روزمرگی

به من چه، به تو چه....

اول نوشت: بین 10-12 وبلاگی که می خونم 6-7 تاشون این هفته در تلاش بودن که خودشون و هدفشون و مطالب وبلاگشون و کلا هرچی که تاحالا گفته بودن و گفته نبودن و واسه خوانندگانشون! توضیح بدن!!!

من واقعا درکی از تعریف این دوستان از وبلاگ ندارم....وبلاگ واسه من خونهی مجازیمه...مثل خونه حقیقی که درش مختاری تا جایی که به همسایه آزاری نرسونی، منم اینجا خودم و مختار و محق می دنم که از هرچی می خوام بنویسم و خودم و ملزم نمی دونم واسه کسی توضیح بدم که چرا و چگونه این موضوع و نوشتم و منظورم چی بوده و غیره!


دوم نوشت: من اساسا چیزی فراتر از "حقوق همسایگی" برای خوانندگان قائل نیستم...خوانندگان خونه مجازی برای من شبیه همسایگان خونه حقیقی هستن...با بعضی ها ارتباط می گیری و با بعضی نمی گیری...اینکه یکی اینجا رو می خونه حقی براش ایجاد نمی کنه که بیاد بگه شما برای خوانندگانت ارزش قائل نیستی!!در عجبم از دوستانی که می نویسن ما برای اینکه خوانندگانمن ناراحت نشن از مشکلات زندگی مون نمی نویسی!!!من واقعا تعریفی که از وبلاگ دارن رو درک نمی کنم...لابد اون ها هم من و درک نمی کنن!!


سوم نوشت: دوستن مذهبی یا به ظاهر مذهبی یا در تلاش برای تمرین مذهبی بودن که امر به معروف و نهی از منکر رو وظیفه انسانی و اسلامی و ابا و اجدادی خودشون می دونن و در آغاز و پایان تذکرات معنوی خودشون می نویسن " اینکه کسی ببینه داری راه خطا می ری و بهت بگه اسمش دخالت هست یا دلسوزی؟" در جواب سوالشون عرض کنم که به نظر بنده اسمش "فضولی" می باشد! به ایشان اکیدا توصیه می کنم " آسایش دو گیتی، تفسیر این دو حرف است: به من چه، به تو چه!


جمع بندی نوشت: از دوست های خوبم بابت نظرات و دعاهای خوبشون ممنونم...برای اینکه اون خوانندگانی که نه تنها خوندن اینجا  و اونجا رو اصلی ترین  وظیفه خودشون می دونن بلکه دلسوزانه راهی برای زندگی تعریف کرده اند و در تلاش مجدانه برای کشیدن همه در این راه هستند، کمی از بار سنگین مسئولیتشون کم بشه، بخش نظرات تا اطلاع ثانوی تعطیل می باشد.