زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد
زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد

زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد

روزمرگی

فقط زنان اول بخوانند.....1

در گیر و دار خواندن وبلاگ های زن دوم و شروع به نوشتن نظراتم درباره اونها...بعضی از زنانی که تجربه ای از لغزش شوهرانشون داشتند، نظر گذاشتن و بعضی وبلاگ داشتن و از من خواستن که ویلاگشون و بخونم و نظرم رو براشون بنویسم....

اول از همه شون ممنونم...مخصوصا از اونهایی که در این زمینه وبلاگ نوشتن...خوندن نوشته هاشون هم تمایلم رو برای نقد کردن زنان دومی بیشتر می کرد و هم تاملم رو برای پیدا کردن راه خودم.....


خواندن تجارب به ظاهر شیرین زنانی که به بهانه های مختلف در یک زندگی گاها 20 ساله وارد می شوند(حتی به ظاهر مشروط) اما به تدریج تمام حقوق یک زندگی دو نفره رو درخواست می کنن، من رو به تنها نتیجه ای که می رسوند این بود که گرچه این زنان گاهی وقاحت را به نهایت رساندند و در مکر و حیله از بنی بشر جلو زدند، اما آن کسی که میدان را برای جولان دادن آنها باز می گذاره، فقط و فقط خود مردان هستند....


هرچه بیشتر می خوانم و بیشتر فکر می کنم، میزان تقصیر مردان برایم پررنگ تر و پررنگ تر می شود...


من اگر عسل چند سال پیش بودم  نتیجه گیری من از این بحث این بود که باید مرد خیانت کرده را لگد زد و از دایره خلقت بیرون کرد...


علت اینکه نوشتن این پست چند هفته طول کشید همین تغییراتی هست که توی این چند سال در افکارم و رفتارم بوجود اومده....نمی دونستم از کجا شروع کنم...چندبار نوشتم و پاک کردم...آخرش به این نتیجه رسیدم که باید از خودم بنویسم...از شرایطی که این تغییر دید رو بوجود آورد....اینجوری شاید طول پست طولانی بشه...اما در مقابل وقتی که دوستان عزیزم برای نوشتن یکی از تجربه ی دردناک ترین تجربه های زندگیشون گذاشتن می ارزه....


این بخش از پست رو چون باید راجع به خودم یکم با جزئیات بنویسم رمزی می کنم....دوستانی که می شناسمشون و مخصوصا دوستانی که رمز وبلاگشون رو دادن، همین جا نظر بذارن تا رمز رو بهشون بدم...

 


نظرات 3 + ارسال نظر
پدرام پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:14 ب.ظ

سلام
نتیجه کندوکاوهای که داشتم به یک اصل اساسی رسید
آدمی موجودیست با نیازهای بسیار تواناییهای اندک
========
اگر مطلبتان فقط مختص خانمها نیست و صلاح بدانید،خوشحال میشم مطلب رمزدارتون راهم مطالعه کنم

سلام پدرام جان
پست جدیدم بدون رمزه...توش مختصری توضیح دادم...بخونید اگه ابهامی بود توی نظرات بگین رمز رو براتون می فرستم

سیب جمعه 8 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 04:53 ب.ظ

سلام عزیزمُ از وبلاگ بانو اومدم اینجاُ براش نظر میذارم میشه برای منم رمزتو بفرستی

سلام سیب عزیز
نظراتت رو دیدم.....توی وبلاگ بانو جواب گذاشتم عزیزم
پست بعدی بدون رمزه...مختصری از پست رمزی رو توش نوشتم..
بخون اگه ابهامی بود توی نظرات بذار تا رمز و واست بفرستم

زىبا جمعه 8 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:08 ب.ظ

سلام عزىزم
مىتونى رمز رو به اىمىلم بفرستى عزىزم.

سلام زیبا جان
فرستادم عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد