زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد
زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد

زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد

روزمرگی

شمارش معکوس 3

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

شمارش معکوس 2

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

شمارش معکوس 1

اولین باری که دیدمش بیشترین چیزی که به چشمم اومد زیباییش بود..پوست سفید خامه ای، چشم های درشت و بادمی قهوه ای، لب های خوش فرم و برجسته.قد متوسط با پاهای بلند و شونه ها و دست های باریک و کشیده..خنده های بلند و از ته دلش همه آدم های اطرافش و به خنده می نداخت..خوش اخلاق و خوش برخورد و همیشه شاد....


اوایل دوسش داشتم...باور کرده بودم که خیلی مهربونه..تو بدست اوردن دل همه واقعا مهارت داشت...اینقدر دورت می چرخید و تو کارها بهت کمک میکرد و همه جا هوات و داشت و واسه هرچی که لازم داشتی به فکرت بود که واقعن عاشقش می شدی..

  ادامه مطلب ...

عشق پیرانه سر

مامانش تلفن زد..طبق معمول روزهای فرد..

مکالمه یکم بیشتر از معمول طول میکشه..خدس می زنم احتمالا تنهاست..شب جمعه تنها بودن سخته واقعا...

تلفن و قطع میکنه و جواب سوالهام و با جمله های کوتاه میده: بابا رفته شهرضا، دادشم با دوستاش بیرونه، مامانم هم تنهاست..


این بار دومه که روز تعطیل میره شهرضا و میگه جلسه دادگاه دارم!! اگه آباده و اصفهان و هم شهرضا حساب کنیم میشه بار پنجم!! البته احتمال داره فقط اسم یه شهرستان و میگه که هم یه جوری دور باشه که بگه مجبورم یه شب بمونم بعد بیام، هم اونقدر نزدیک باشه که تو استان باشه و شامل حوزه پروانه کارش بشه..

  ادامه مطلب ...

نارضایتی

هر ادمی توی زندگیش از چیزهایی ناراضی هست و از موضوعاتی شکوه می کنه. نارضایتی و گله کردن از وضع موجود به تنهایی نه مضره و نه قابل سرزنش؛ چون آدم ها تنها از چیزهایی گله می کنند که تصور می کنند قابل تغییر هست. مثلا اگر یه بشقاب از دست ما به زمین بیفته ما از همه چیز، از لیز بودن انگشتانمون تا سرامیک کف آشپزخانه، شکوه می کنیم بجز جاذبه زمین که اصلی ترین دلیل سقوط اشیاء هست. علت اینه که ما جاذبه رو به عنوان موضوعی جبری پذیرفتیم و تصوری برای تغییرش نداریم پس نه بهش فکر می کنیم، نه از حضورش ناراضی هستیم و نه به کسی شکایت می کنیم.

پس ناراضی بودن و گله کردن به خودی خود به این معنا است که ما شرایط موجود رو قابل تغییر می بینیم و خودمون رو شایسته شرایط بهتر و بالاتر از شرایط موجود می دونیم. اینکه کسی ارزش های خودش و بیشتر از شرایط حالش بدونه و ناراضی باشه باز هم موضوع اشتباه و یا قابل سرزنشی نیست. انچه باعث میشه نارضایتی و شکوه از شرایط زندگی، تبدیل به غر زدن و استیصال بشه یا موجب ایجاد تغییر و تحول، نوع واکنشی هست که ما نسبت به نارضایتی هامون از زندگی نشون می دیم.

  ادامه مطلب ...