زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد
زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد

زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد

روزمرگی

تاسف!!!

یه روزی یکی گفت " حسد " با "غبطه"فرق داره...حسد بار منفی داره و غبطه بار مثبت..مخاطبش گفت به نظرم این بازی با کلماته و هردوش باز منفی داره...من فکر می کنم فرق این دوتا کلمه فقط تو دست یافتنی یا دست نیافتنی بودن "موضوع مورد حسادت واقع شده" هست...وقتی احساسا می کنیم موقعیتی یا داشته ها و توانایی های کسی برامون دست یافتنیه یا ما از اون بهتریم اما اون بیشتر مورد توجه هست، عکس العملی که نشون میدیم تخریب و غیبت اون فرده..اما وقتی زندگی ملکه هاو دختران شایسته دنیا رو می بینیم  و می دونیم اون سطح زندگی یا اون میزان زیبایی برامون دست نیافتنیه، اگه یه موقع اون ملکه یا دختر شایسته رو ببینیم مقابلش دست و پامون و گم می کنیم و خجالت میکشیم و سعی می کنیم از همه کارهاش تقلید کنیم..

 

 

به نظرم همین قیاس بین جاه طلبی و حرص وجود داره...با این تفاوت که جاه طلبی، رویابافی و پیش بینی خواسته ها برای آینده و تلاش برای دست یابی به اون خواسته ها هست اما حرص، چشم دوختن به داشته های دیگران و کم ارزش دونستن داشته های خودته..

آدم های حریص، تمام تمرکزشون روی داشته های بقیه هست...از این نظر به ادم های حسود شبیه...اما یه حسود به اینکه شما داشته هاتون رو از دست بذین یا بقیه رو قانع کنه که شما داشته های چندانی ندارین و جایی برای افتخار ندارید راضیه، اما ادم حریص، فقط وقتی داشته های شما رو داشته باشه برای یه لحظه راضی میشه و بعد..چشمش رو به داشته های نفر بعدی می دوزه...

آدم های حریص بو میکشن و خیلی سریع اهداف مورد نظرشون و پیدا می کنن..اما وقتی شکست می خورن که فراموش می کنن بین پیدا کردن و به دست آوردن، فاصله زیادیه...فراموش کردن این فاصله، پاشنه آشیل این آدم ها ست. 


پینوشت:

1- جاری، صفحه اینستاگرام درست کرده...تو صفحه اش یه عکس گذاشته از Bathman و زیرش نوشته : الکی، مثلا دوست پسر بعدی من این شکلیه"...اصلن نمی دونم چه جوری باید ای رفتارش و تفسیر کنم....دوست پسر بعدی؟؟؟تو صفحه ای که همه دوست های مشترک با همسرت و add کردی؟؟؟؟

2- جاری من دحتر حسودی هست مادرش زن حریصی که پاشنه آشیلش و از خوشی و موفقیت های مکرر فراموش کرد...

3- جاری من دختر تشنه ای بود...تشنه محبت و توجه...تمام عکس هایی که تو پیچ گذاشته در حال خنده از این گوش تا اون گوشه!!یعنی محض رضای خدا یه عکس معمولی هم نداره...

4-اولین عکسی که از صفحه اش دیدم، اولین حسی که بهم دست داد دلتنگی بود...احمقانه است، باورنکردنیه..ولی بود

5- با تمام تفسیرهای عقلانی، دلم برای حماقت ها و سادگی هاش می سوزه..برای زرنگی های و حسادت هاش عصبانیه و برای صدای خنده هاش تنگ شده...

نظرات 1 + ارسال نظر
sara پنج‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 08:36 ق.ظ

شما چه حسی داری که جاری اونقدر قوی بوده که خیلی زود به زندگی عادی برگشته و میخنده؟

تفسیرت جالب بود! یعنی دقیقا همون تفسیری که جاری می خواد با این کارا بقیه داشته باشن! پس حتما برای بقیه ی ناظرهای از بیرون ماجرا هم همین تفسیر رو داره. کاش این گروه های شادش و با ناظرهای بیرونی تشکیل میداد..
اولین حسم و نوشته بودم، اما تفسیرم و اگه می خوای؟ تاسف!!!!
میگن آدم ها رو وقتی واقعن میشناسی که منافعت باهاشون مشترک بشه. من 6 سال بزرگترین و مهمترین منافعم با جاریم مشترک بوده..یقین دارم که می تونه زندگی بهتری داشته باشه وقتی از تمام داشته های عاطفی و اجتماعی زندگی قبلیش دست بکشه...یقین دارم ادمی که با دوستان مشترک همسر سابقش و جاری سابقش! گروه وایبر و پیج اینستاگرام درست میکنه و عکس های اینجوری میذاره، نه دنبال قوی بودنه و نه شاد بودن...تخلیه خشم و انتقام با تظاهر به شاد بودن و قوی بودن، قابل درکه، اما تصور اینکه اون کسانی رو که تو پیج هاش ادد کرده و براشون میخنده پشت سرش مثل شما دارن فکر می کنن، ناشی از عمیق ترین نادانی و وسیع ترین ناتوانایی هست که جاری همیشه توی شناخت و پیش بینی آدم های اطرافش و تجزیه و تحلیل بازخوردهای اجتماعی رفتارهاش داشت..

...کاش اینجا رو می خوند و تفسیر شما رو میدید و با یه حرکت همه آدم های داخلی رو از تو پیج هاش پاک میکرد..اینجوری شاید شادی رو واقعی تر تجربه میکرد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد