زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد
زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد

زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد

روزمرگی

جزام مغزی...یک بیماری لاعلاج!


تا حالا دیدن بچه های 1 ساله و این حدودا رو هر جا می بری با کنجکاوی به همه چی نگاه می کنن و می خوان دست بزنن؟؟اصلا انگار با چشم هاشون می خوان تند و تند تمام اطلاعات دور و برشون رو ببلعن!!!هیچ راهی هم نداره که مانعشون بشی تا زمانی که بخوابن...مغز من دقیقا همینجوریه!!!یعنی مدام در هرحال دریافت و پردازش اطلاعاته!!حالا هرچی که باشه..مثلا یه آقایی رو ببینم که تو خیابون با صدای بلند فین می کنه!!!ساعت ها به موضوعات مربوط به آداب اجتماعی و رفتار در جمع و سطوح مختلف فرهنگی در تهران و ایران و جهان فکر می کنم و تحلیل می کنم و استدلال می کنم این کار درست بوده یا غلط و چرا و چخ طور میشه آموزش داد و نهاد مجری کی باید باشه و به بچه چی باید بگی و اگه بزرگ باشه چه جوری باید بهش بگی و غیره...!!!بعد یهو می بینم می خواستم سر فاطمی پیاده شم، چهاراه ولی عصر رو هم رد کردیم..اونوقت اگه یکی بهم بگه حواست کجا بود که مسیرت و رد کردی واقها نمی دونم چی جواب بدم

  

بعد جالب دیگه این ماجرا اینه که اصلا مهم نیست چقدر مشغله فکری داشته باشم...کافی یه موضوع جدید بشنوم یا با یه صحنه جدید مواجه بشم..باز همون پروسه بوجود میاد ومن نمی دونم آخه مغز من مگه چقدر گنجایش داره؟؟؟!!نمی دونم چرا هیچ کس درک نمی کنه که این دریافت و پردازش همیشگی اطلاعات تو مغز من ناخودآگاهه..یعنی حتی اگه جلوش و بگیرم دوباره یه زمانی اتفاق می افته که اصلا خودمم نمی فهمم چی شد که دوباره به جریان افتاد!!!حتی اگه خیلی زیاد باهاش مقابله کنم دیگه یه دفعه میاد تو خوابم!!یعنی خواب می بینم که دارم به اون موضوع فکر می کنم!!!!یعین واقعا یه بیماریه ای هم رده جزام


مدتیه که این دریافت و پردازش جزامی من افتاده رو مسائل مذهبی..به خاطر دغدغه های فکری که واسه زندگیم و آینده داشتم یه سری وبلاگهای می خونم که نویسنده هاش یا خودشون آدم های مذهبی هستند و یا اصلا توی رشته های مرتبط در حال تحصیلن...برای من این افراد یه دنیای جدید کشف نشده هستن...به خاطر تفاوتی که همیشه باهاشون احساس میکردم در تمام دوران زندگیم از آدم هایی که شاخه فکری مذهبی داشتن فاصله می گرفتم...ولی این دنیای مجازی باعث شده بدون نگرانی و با احسا س امنیت بتونم حرف هاشون و بشنوم و حرف هام و بزنم..یکی از این وبلاگ ها اسمش "صالحات" هست که توی نظریات پست هایی که راجع به زنان و فمنیسم میزاره بحث هامون و با هم شروع کردیم...بیشترین محرک فکری من تا حالا حرف های این دوستم بوده...یه جمله معروف هست که میگه تا به حال از کسی که نظریاتش با من محالف نیست چیزی یاد نگرفتم!!

یعنی توی این وبلاگ من آلیس در سرزمین عجایبم!!!از یه چیز بسیار خوشحالم اینه که توی بقیه وبلاگ های مذهبی مذهبی یا اصلا آدم های مذهبی امکان مباحثه نداری...به محض اینکه سوال کنی چندتا آیه و روایت میارن و استناد می کنن...تا بگی چرا میگن چون امیرالمومنین اینکار و کرده و یا چون خدا در قرآن گفته...اینجور تسلیم بودن رو من درک نمی کردم...مخصوصا وقتی یه جا خوندم که توی قرآن اومده که خدا به پیامبر میگه به کسانی که تازه مسلمان شده اند بگو تابگویند که ما "تسلیم" شده ایم نگویند که ما "ایمان" آورده ایم. خلاصه اینکه این جزام مغزی من باعث شد تا مدام اینور و اننور و بحونم و همش تو ذهنم در حال تجزیه و تحلیل باشم...حالا به یه جمع بندی اولیه رسیدم که واسه خودمم هم جالبه...


قبلا تو یکی از پست هام راجع به یکی از دوستام و همسرش نوشته بودم که چقدر زیادی مطیع یا به بیان بهتر آویزون شوهرش و اصلا اراده و تصمیم گیری واسه خودش نداره و از اون طرف شوهرش هم خیلی مردسالار هست...الان که همه کنجکاوی های ذهنیم و جمع میکنم احساس می کنم چقدر اسلام دین خوبی هست برای این زن ها!!!!!

مثلا ببینید دستوورات و تا اینجا که من خوندم:

- زن نمی تونه بگه بچه نمی یاره اما می تونه بگه من تر و حشکش نمی کنم..یا بهش شیر نمی دم و مرد موظفه دایه بگیره!!!

- زن اگه توی خونه پدرش کارگر داشته یا شرایط زندگیش هر جور بوده باید تویه خونه همسرش هم همینجوری براش فراهم بشه!!!

- زن می تونه بایت کاری که توی خونه شوهرش می کنه یا رسیدگی که به بچه هاش میکنه اجرت المثل بگیره!!

- زن می تونه بابت خرجی ماهانش از مرد نفقه بگیره

- مهریه زن عندالمطالبه هست و هروقت اراده کنه می تونه از مرد دریافت کنه

- زن هیچ گونه الزامی به پرداخت هزینه فزندانش نداره

- زن هیچگونه الزامی به هزینه کرد در منزل شوهرش نداره

خوب در برابر چنین زنی آیا مرد نباید حق داشته باشه که هروقت خواست طلاق بده و یا زن دیگه ای بگیره و یا حد پوشش و رفت و آمدش رو کنترل کنه؟؟!!


اونوقت می دونید چی مشکل ساز میشه؟؟هیچ کدوم از شرایط بالا که حقوق زن در زندگی با مرد هست انجام نمیشه اما تمامی حقوق متقابل آقایون تمام کمال انجام میشه!!

-مثلا چون مرد نفقه می ده و نان آور خانه محسوب میشه، شما اگه یه مرد رو بکشی باید دوبرابر دیه بدی-چون این قانون با این پیش فرضه که اون دیه قراره محارج زندگی زن و بچه رو تامین کنه و زن موظف نیست کار کنه

-چون مرد بابت هزینه ها و حتی کار کردن زن توی خونه باید بهش اجرت المثل بده پس زن جزء اموالش و مثل دارایی هاش به حساب میره پس حق "کفالت" داره- یعنی می تونه بر همه چیز از پوشش تا رفت و آمد و معاشرت و دوستان و تصمیم گیری های زن نظارت و کنترل و اعمال نظر کنه.

- چون زن هیچ وظیفه ای برای درآمد خانه و هزینه ی بچه ها نداره پس اگر مرد بمیره پدربزرگ یا عموی بچه ها کفالت بچه ها و حق تصمیم گیری در مورد اونها رو دارد- چون اون موظفه خرج بچه ها رو بده(کلا هرکی وظیفه خرج داد داره رئیس میشه!!)


از اون جالب تر، توی وبلاگ یکی از خانم هایی که یک خانم مذهبی زن دوم هستن!! نوشته که اتفاقا به خاطر مذهبی بودن هست که شوهرشون زن اول طلاق نمی ده و اومده زن دوم گرفته...گویا همسر اول یه خانم شهرستانی هستند که بر اساس معیارهای خانواده و یک جوان بی تجربه و خام انتخاب شدند ولی حالا که ایشون باتجربه! شدند اون خانم همونی که بوده هست ولی ایشون دیگه از زندگی باهاشون لذت نمی بره؛ اما چون دوتا بچه داره، پس طلاقش نمی ده که هم سایه اش بالای سر زن و بچه اش بمونه و خرجیشون و بده هم اومده زن دوم رو مطابق با معیار های امروزش گرفته تا از لذت های دنیوی بی بهره نمونه!!!! ایشون معتقده که اگه مذهب نبود حتما همسرش اون زن و طاق می داد و با دوتا بچه آواره می شد!!!من ترجمه شده حرف های ایشون رو میگم: اون اقا این زن اولش و نگه داشته که به بچه هاش سرویس بده طلاقش هم نمی ده که مبادا بره شوهر کنه که اگه بچه هاش کوچیک باشن ناپدری میاد بالای سرشون و اگه بچه هاش بزرگ باشن هم هیچ کس بهتر از مادر خودشون ازشون نگهداری نمی کنه...دو هفته ای یه بار هم میره به زن اول سر میزنه و راضی و امیدوار نگه اش می داره به زن دوم هم میگه که اون اصلا واسه من هیچی نیست و تو روح جان و قلب منی و همسرش هم با شوق می نویسه که عدالت اسلامی در رفتار های همسرش متجلی شده!!!


حوب...واسه همچین زن هایی، چه اون دوستم که توصیف کردم و چه این خانم با این طرز فکر، آیا قوانین اسلام چیزی کم گذاشته؟؟والا به نظر من که زیاد هم گذاشته !!!!


اما مشکل من کجاست؟؟؟مشکل اینجاست که اون حقوق اولیه زن انجام نمی شه اما اون حقوق اولیه مرد مو به مو اجرا میشه و این تناسب رو به هم زده...این باعث شده که همش احساس کنیم بهمون ظلم میشه...من و امثال من که نفقه و اجرت المثل نمیگیریم تازه کار میکنیم و تو خونه هم خرج میکنیم، چرا بازم مرد محق هست که کنترل کنه و نظارت کنه و کفالت داشته باشه؟؟!!!

یکی از همین وبلا های مذهبی ایم مشکل رو جالب حل کرده!!وبلاگ "تو فقط لیلی باش" بحث می کنه که خانم ها نصف سر کار می رن و نصف کار خونه می کننن و به بچه ها میرسن و این باعث شده همه کارهاشون نصفه نصفه شده...نه ازش لذت می برن و نه هیچ کدون راضیشون می کنه...ایشون میگه اولویت به رسیدگی به خونه و همسر و بچه هست...اگه بشینید تو خونه و به اینها برسد اونوقت نه تنها به وظایف اصلی که خدا برای "جنس زن" قرار داده می رسید بلکه زندگیتون هم شیرین میشه..هم مردتون خشنود میشه و بهتون میرسه و هم بچه های طالحی می تونید تربیت کنید...فهمیدین چی شد؟؟یعنی تعریف زن متاهل رو برگردوند به همون پیش فرضی که این قوانین براش نوشته شده!!زنی که تو خونه است وخرجش رو مرد میده و در نتیجه مطیعه...و درست هم هست!!!کاری که ایشون کرده تغییر صورت مسئله هست نه حلش!!!درصورتیک منم بشینم تو حونه و شوهرم از صبح تا شب کار کنه و پول دربیاره خوب معلومه اگر گاهی بد اخلاقی کنه یا بکن و نکن بکنه تحملش بسیار بسیار ساده تر از زمانی هست که پا به پا داریم کار می کنیم و نصف نصف داریم خرج میکنیم!!!!


بحث من این نیست که این مدل زن خانه دار خوبه یا بده...بحث اینجاست که برای مدلی غیر از این راهکاری ندارید چرا؟؟؟؟تغییر صورت مسئله ساده ترین راه حل مشکلات هست اما همیشه بهترین راهش نیست...


....خوب دیگه این پست داره طولانی میشه الان بنفشه میاد بنده رو مورد التفاط قرار می ده....یه صلواتی ختم من از منبر بیام پایین!!...............................

نظرات 7 + ارسال نظر
golshid چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 11:44 ب.ظ http://golshid.blogfa.com

یعنی گل گفتی. من که خیلی جاها کم میارم و هیچ توجیهی برای این قانونهای ضد زن اسلام ندارم. در مورد بعضی از خانومها هم که اصرار دارن بگن قوانین اسلام و یا هر دینی در جهت تعالی نقش زن هست دهنم باز میمونه که چطور یک زن اینجوری میتونه نظر بده.

من همه اینها رو نوشتم که عنوان "قوانین ضد زن اسلام" رو به کار نبریم دیگه!.اینجوری کلی حکم دادن صحیح نیست..کما اینکه واقعا هم ضد زن نیست...توضیح دادم ...این قوانین پیش فرض هایی دارن که در صورت محقق شدن اون پیش فرض ها خیلی هم خوبن...من بحثم این بود که اگه این پیش فرض ها محقق نشده چه دیدگاهی وجود داره؟
اما متاسفانه هنوز جوابی پیدا نکردم..یا حداقل فعلا تنها جوابی که می شنوم اینه که "اساسا این پیش فرض ها اصلی ترین و تنها الگوی یک زندگی موفق هست". یعنی وقتی شما می پرسی که برای الگوی یک زن و شوهر شاغل چه قوانینی دارید جواب می دن که اصلا این الگو غلطه!!!همون جریان پاک کردن صورت مسئله...

بنفشه پنج‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 10:06 ق.ظ

چقدر نوشته بودی!!!!!!!!! چی بگم آخه؟!!؟
اتفاقاً همشو هم خوندم منتها الان نظرم نمیاد! یحتمل بعداً بیام نظر بذارم!
الان یعنی ما دنبال راه حل جدید و درست باید بگردیم؟! نمیشه صورت مسئله رو همونجوری که گفتی تغییر بدیم؟!!! راحت تره آخه!! چشمام چه ضعیف شده!

من دیگه از ترس تو دست و دلم به نوشتن نمی ره!!!

شما نمی خواد دنبال راه حل جدید بگردی...هرکس راه حل قبلی رو داده خودش هم باید راه حل جدید و بده
اگه اونجوری راخت تری همین امروز استعفا میدی می ری میشینی تو خونه...وظیفه رسیدگی به پدر و مادر واجب تر از کار بیرونه..دیگه اینجوری با فراغ بال دستشویی می شوری اینقدر جمعه ها غر نمی زنی

پدرام پنج‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 01:28 ب.ظ

تنها چیزی که در مورد این دنیا بهش رسیدم اینکه دنیا، دنیای زوره، هرکی زورش بیشتر باشه حاکم میشه، فرق نمیکنه که مرد باشه یا زن

برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی
که در نظام طبیعت ضعیف پامال است

toki جمعه 13 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 06:55 ق.ظ

mishe man shoma ro ye boos gonde bekonam.
khodayi kheyli khoob tahlil mikoni.aliye.

عزززززززززززززززیـــــــــــــــــــــــــــــــــــزم
چقدر این کامنتت به دلم نشست!!ذوق مرگ شدم!!!!
مچکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرم

بنفشه شنبه 14 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 09:59 ق.ظ

کجــــــــــــــــــــــــــــــــــــــایی دوستم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

همین دور و بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر!!!

بنفشه چهارشنبه 18 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 01:12 ب.ظ

بنفشه شنبه 21 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 04:27 ب.ظ

امممممممم! تو اصلاً از اول هم عینک طبی نداشتی!

خب فکر کنم دیشب اون ته دیگ چرب و خوردی سنگین شده بودی به جای روهای صادقه، اصغاث و احلام دیدی!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد