زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد
زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد

زندگی تماشاگر نیست...باید بازی کرد

روزمرگی

زحماتم بر باد...نه بر آب رفت:(

یه غرفه دانشگاهی...یه نگاه خریدارانه....2 سال انتظار....2سال دوستی....عشق...ازدواج!

احساس روشنفکری خفه ام کرده بود و انقدر افکار مترقی از سرم تراوش می کرد و آقای همسر با لذت و چشم درخشان تایید می کرد که فکر می کردم عایــــــــــــــــــــا می توان از این خوشبخت تر بود؟؟!!!

دوست عزیز و طفلکی من که با من در این احساسات مترقیانه شریک شد و با یک شاخه گل و نبات و قرآن زندگی برای همیشه مشترک آغاز کرد و من.....غرق در تحسینش کردم...

با خودم می گفتم جنبش زنان همینه!!باید از خود شروع کنی و وقتی یک نفر رو با خود همراه کنی تو رهبر بزرگی هستی و فتح بزرگی کردی....

    

          آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت             آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد!


همسر دوستم برای ادامه تحصیل رفته خارجه! دوستم می خواد یه سفر توریستی پیشش بره...میره پاسپورت بگیره...توی عقدنامه علاوه بر حق طلاق و حضانت و .....حق خروج از کشور هم داره...اداره گذرنامه میگه باید بری دادگاه تایید کنه..

دادگاه: اینا واسه وقتیه که شما شکایت کنی...تازه اونوقت هم باید شاهدهای عقدت رو بیاری یکی یکی شهادت بدن...بعد ما باید آگهی بزنیم ببینیم واقعا داماد ایران نیست؟؟اگه هست بیاد دفاع کنه...اگه مشکلی پیش نیاد یه 3-4 ماه دیگه دادگاه اذن صلاحیت میده و می تونی پاسپورت بگیری....


دوستم زنگ می زنه به من: عســــــــــــــــــــل! مادقیقا مهریه واسه چی نداریم؟؟؟بابت کدوم حقوق؟؟؟


من: 


اشک من رنگ شفق یافت ز بی‌مهری یار

طالع بی‌شفقت بین که در این کار چه کرد

نظرات 10 + ارسال نظر
رها چهارشنبه 20 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 03:26 ب.ظ http://khoshbakhtkhan.blogfa.com

پس اینجوریاست!
من هم توی 5 سال دوستی کلی به همسر جان گفتم بیا این حق و حقوق رو بده، من مهریه نمی خوام! گفت تو خانواده منو نمیشناسی! حرفش رو بزنی شر به پا میشه! بعد عقد میریم محضر هر کاری دوست داشتی بکن!
منم تو مراسم خواستگاری و بله برون و عقد و تا خود الان دیدم که درباره خانواده اش و اعتقادات راسخی که درباره هر چی دارن حق داره (کلاً منو همسرجان یه زندگی نمایشی جلو چشم اونا داریم و یه واقعی هم واسه خودمون و دوستان و خانواده ی من!!!)
خلاصه این شد که من 501 سکه مهریه ام شد به امر پدرشوهر جان و بعد از عقد اومدم ببخشم و حق و حقوق بگیرم که همسر جان منو برد پیش دوستش که دفترخونه داره و اونم گفت دخترجان اینجوری فقط مهریه ات رو از دست میدی و هیچ چی به جاش به دست نمیاری!
اینه که من روشنفکر شکست خورده ای شدم با 501 سکه مهریه


الان احساس می کنم همسرجان که برگرده باید فنرم در بره دوباره!!!
این آرمان های ما نبـــــــــــــــــــــــــــود!!!

راستی این یه سکه 500+1 جریانش چیه؟؟!!
می خوام یاد بگیرم به همسر عدد بدم با منطق و دلیل

رها چهارشنبه 20 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 04:43 ب.ظ http://khoshbakhtkhan.blogfa.com

جونم برات بگه ما که از خدا و پیغمبر چیزی سر درنمیاریم ولی پدرشوهر جان گفت مهریه حضرت زهرا 501 سکه نقره بوده و مهریه دختراش و عروس بزرگه هم به ابن مناسبت همین بوده پس عروس کوچیکه که من باشم هم باید همین باشه!!!!!!!!!!!
البته همسر جان که یه پا حجت الاسلام بوده زمانی برا خودش معتقده پدرجانش تو مراسم خواستگاری هر 4 تا بچه اش الکی یه حرفی زده که همه مجبور بشن قبول کنن و بالاتر نرن

خوب من دیشب به همسر گفتم و با استناد به حرف پدر شما خودم رو محق جلوه دادم!!!
ایشون فرمودن هر وقت ظاهر و پوشش شما هم شبیه آن معصوم مرحوم شد، تقاضای خود رو مجددا اعلام بفرمایید!!
احیانا پدرشوهر شما از مهریه خانم ها جنیفر لوپز و آنجلینا جولی اطلاعی ندارند؟؟!!!(آیکون خودشیفتگی!)

بنفشه چهارشنبه 20 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 07:21 ب.ظ

چی بگم والا! ولی منم با نبوده مهریه کاملاً مخالفم! آخرین پست وبلاگم اون انسان ذکور، داستانمون به خاطر همین مهریه بهم خورد در حقیقت!

سلام دوستم
راستش تو فکر نوشتن یه پست جنجالی بودم که یا ایها االناس، مهریه خود را تا قرون آخر بگیرید.... ولی آخه در خودم تناقض دارم....
من اگه همسرجان با مهریه مخالف بود، باز هم باهاش ازدواج می کردم!!
به نظرم میاد اینکه نتیجه بگریم باید مهریه سنگین داشته باشیم یه جور پاک کرذن صورت مساله.....اگه مساله حقوق مساویه، باید راههای قانونیش رو شناخت...ماه دیگه من یه سفر به آغوش گرم وطن خواهم داشت، از برادرم راه های قانونیش رو می پرسم بعد پست جنجالی می زنم

بنفشه چهارشنبه 20 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 07:42 ب.ظ

یکی از دوستای من که حق و حقوشو گرفت هیچ تازه 1000 تا هم مهریه انداخت!!!!

چه جوری حقوقش و گرفته؟؟اگه توی عقدنامه نوشتن امضاء کردن که فکر کنم آقای داماد از اوضاع خبر داشته!!!
البته کلا کیس جالبیه...وبلاگ نداره؟!دوره های آموزشی فشرده؟؟!

بنفشه چهارشنبه 20 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 07:43 ب.ظ

همسرجان شما کجان احیاناً؟!!!

سفرهای استانی

پدرام پنج‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 02:22 ب.ظ

میگن :
عشق مثل گنجشک میمونه.اگه محکم بگیریش میمیره،اگه شل بگیریش فرار میکنه

همه این حق وحقوق و قانون، کم یا زیاد بودن مهریه مال بعد از اینه
وقتی عشق رو پروندی باقی موندش نفرته

به به...آقا پدرام
دلمون برات تنگ شده بود برادر!! جای خالیت خیلی محسوسه!!!

حالا ماها که آدم های عاقل و بالغیم...نباید واسه اون روز مبادا که شما میگی برنامه ریزی درست و منصفانه داشته باشیم؟؟؟آخه ای قوانین درسته؟؟

پدرام پنج‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 02:33 ب.ظ

سپاس از لطفتون
توی این دنیا خیلی چیزهاست که درست یا عادلانه نیست

همینطوره..اما وقتی ما برای عادلانه کردنش کاری از دستمون بر بیاد باید دریغ کنیم؟؟

پدرام پنج‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 02:43 ب.ظ

از نظرمن، این راه عادلانه کردنش نیست

به نظر منم تعیین مهریه اصلا راه نیست، بلکه واکنشه...یه واکنش سلبی...
منم تمایل دارم به دنبال واکنش ایجابی باشم که هنوز پست ننوشتم راجع به این موضوع...اما اگر پیدا نکردم یا وجود نداشت حتما پست می زنم که واکنش قهری امروز بهتر از افسوس خوردن و درد کشیدنه فرداست.

بنفشه پنج‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:08 ب.ظ

آره دیگه تو عقدنامه بوده امضا شده!
نه وبلاگ نداره!

اگه فقط توی عقدنامه بوده که مثل مال من و دوستم بر آب رفته!!
یه پیشنهاد وبلاگ زنی بهش بده واسه منم جا بگیر بیام ببینم چکار کرده؟!!!1000 تا؟!! این دوست شما اراده کنه میلیاردره

رها جمعه 22 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 03:54 ب.ظ http://khoshbakhtkhan.blogfa.com

والله پدرشوهر ما به سبزه ها و لاغرها علاقه ای نداره در نتیجه تو بند اخبار و حواشی جنیفر و آنجلینا نیست ولی ازش یه سؤالی در باب مهریه اون خواننده ترکه که "گل سنگم" رو خونده می کنم، اونو حتماً درجریانه! شاید بتونی ازش استفاده کنی

امل ساین؟!!!مگه ازدواج کرده؟!!! چه بی خبر؟! بی معرفت

خوب من نه سبزم و نه لاغر!!پس حسابم از اینا جداست!!لطفا به پدرشوهرت بگو ایشون که مزنه دستشونه واسه ما هم یه زبون خیر بذارن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد